Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

نویسنده: حسین دولت‌آبادی

شعور و گل‌هایِ خشکیده

Posted on 22 اکتبر 202522 اکتبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
شعور و گل‌هایِ خشکیده

سال‌ها پیش در‌جائی به مناسبت نوشتم که «شعور» هیچ ربطی به میزان سواد، دانش و حتا ذوق و قریحه آدمیزاده ندارد، شاعر بی شعور و دانشمند بی‌شعور در این دنیا به فراوانی یافت می‌شود. تا آن‌جا که به یاد دارم، پدرم ترجیح می‌داد با سگ توی یک جوال برود ولی با آدم بی‌شعور حشر و…

ادامه “شعور و گل‌هایِ خشکیده” »

یادداشت

گفتگو با حسین دولت‌آبادی نویسنده داستان‌‌ها و رمان‌های تازه

Posted on 21 اکتبر 202522 اکتبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
گفتگو با حسین دولت‌آبادی نویسنده داستان‌‌ها و رمان‌های تازه
گفتگو با حسین دولت‌آبادی نویسنده داستان‌‌ها و رمان‌های تازه

گفتار

چهار راه چه کنم؟

Posted on 14 اکتبر 202514 اکتبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
چهار راه چه کنم؟

نزدیک به چهل سال در شهری در حومۀ پاریس زندگی می‌کنم،، بازنشسته شده ام و دراین مدت از چند آشنا که بگذرم، حتا یک دوست فرانسوی پیدا نکرده ام و در شهر هیچ کسی را نمی‌شناسم که به جز سلام و عیلک و لبخندی ملیح و سفارشی، با او چند کلمه حرف بزنم. زن و…

ادامه “چهار راه چه کنم؟” »

یادداشت

جدال با فراموشی

Posted on 13 اکتبر 202514 اکتبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
جدال با فراموشی

جنایتکاران و فاشیست ها را هرگز فراموش نکنید. نه، جرم ها و جنایت های تاریخی مشمول مرور زمان نمی شوند

دسته‌ بندی نشده

مختصری در بارۀ فاشیسم

Posted on 12 اکتبر 202512 اکتبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
مختصری در بارۀ فاشیسم

به‌طور گسترده در علوم سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی به‌عنوان یک نظام اقتدارگرای توده‌ای مطالعه می‌شود. ظهور و قدرت‌گیری فاشیسم تصادفی نیست؛ این پدیده اغلب در بستر شرایط خاص تاریخی، اجتماعی و روانی شکل می‌گیرد. بر اساس پژوهش‌های گسترده در علوم سیاسی و جامعه‌ شناسی، می‌توان عوامل اصلی بروز و قدرت‌گیری فاشیسم را در چند دسته‌ی کلیدی توضیح داد: بحران‌های اقتصادی و اجتماعی: وقتی جامعه با فقر گسترده، بیکاری، تورم شدید یا فروپاشی نظم اقتصادی روبه‌رو می‌شود، مردم احساس ناامنی می‌کنند و دنبال «راه‌حل سریع» می‌گردند. در این شرایط: شعارهای ساده و قاطع فاشیست‌ها جذاب می‌شود. مردم آماده‌اند آزادی را با «امنیت» عوض کنند.

دسته‌ بندی نشده, نقد و نظر

مهتاب و کاکلِ سپیدِ سهند‏

Posted on 10 اکتبر 202511 اکتبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
مهتاب و کاکلِ سپیدِ سهند‏

مهتاب در‌‌ دوران جا به‌جائی عظیم و‎ ‎تاریخی مردم ما ناپديد شده ‏بود و من شعری کوتاه پشت عکس نو جوانی او نوشته بودم که در روزهای ‏آخر به دست کتایون افتاده بود و هر ازگاهی آن را زیر لب زمزمه می کرد.مهتاب مانند مرغی از بام سهند پریده بود و از او یادگاری به جا مانده بود ‏که در آن همه سال پاره‌ای، جزئی جدائی ناپذیر از وجودم شده بود و شب ‏و روز با من بود.

دسته‌ بندی نشده, رمان

عادل‌هایِ خشمگینِ وطنی

Posted on 8 اکتبر 20258 اکتبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
عادل‌هایِ خشمگینِ وطنی

… در دوران کودکی این مثل را بارها از پدرم شنیدم: «شاعر زمین خالی نگذاشته » اگر درست فهمیده باشم منظور این‌است که اهل هنر به همۀ مفاهیم کلی انسانی پرداخته اند و در باره‌اش شعر سروده‌اند، داستان، نمایشنامه و فیلمنامه نوشته‌اند و این‌همه را به شکل‌های متفاوتی بیان کرده اند یا بیان می‌کنند: برای…

ادامه “عادل‌هایِ خشمگینِ وطنی” »

دسته‌ بندی نشده, مقاله, نقد و نظر

رویِ لبۀ تیغ

Posted on 3 اکتبر 20253 اکتبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
رویِ لبۀ تیغ

پس از تماشای فیلم مستند «لبۀ تیغ» اثر بهمن مقصود لو در پاریس چند سطری در معرفی  فیلم، تمجید و قدردانی از این هنرمند مسؤل، زحمتکش و سختکوش نوشتم ودر دنیای مجازی چاپ کردم، ولی از آن‌جا که دوربین فیلم برداری، هنر عکاسی و سینمای مستند از اروپا ( غرب)  به ایران آمده، به ‌صرافت…

ادامه “رویِ لبۀ تیغ” »

دسته‌ بندی نشده

خانۀ تاریک قلب

Posted on 1 اکتبر 20251 اکتبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
خانۀ تاریک قلب

در روزگار جوانی، در ولایت بادها، با مردی دوست شده بودم که مدرسه را در کلاس پنجم ابتدائی به ناچار رها کرده بود، ولی به باور من، نویسنده و فیلسوفی شفاهی بود. این رفیق شفیق، مدتی رانندۀ شرکت روغن پارس شده بود و با تریلی شرکت روغن مایع از بندر عباس به تهران می‌آورد و…

ادامه “خانۀ تاریک قلب” »

یادداشت

  شاهکار خلقت (1)

Posted on 29 سپتامبر 202529 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی

 فصلی از رمان « چکمۀ گاری» سرکار استوار طبا روزی چند بار به من سر می‌زد و وراجی می‌کرد: «من به عمرم لب به قلیون تنباکو نزدم، با دود و دم میونه‌ای ندارم. زن و شراب و شلاق، بهترین لذت زندگی! زن و شراب و شلاق! گیرم هوشی تا اسم زن می‌شنوه؛ کهیر می‌زنه، به…

ادامه “  شاهکار خلقت (1)” »

دسته‌ بندی نشده

شعر مفید، شعر مضر

Posted on 20 سپتامبر 202520 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
شعر مفید، شعر مضر

من آثار احمد کسروی، از جمله تاریخ مشروطیّت، را در جوانی خوانده‌ام، از او آموخته‌ام، قدر و ارزش آثار او را می‌دانم و ارج می‌گذارم؛ هر چند با همة افکار و عقاید و نظریات او موافق نیستم. باری، ‌کتاب «حافظ چه می‌گوید» کسروی را دیروز دو باره مرور کردم تا به یاد می‌آوردم چرا آرمان…

ادامه “شعر مفید، شعر مضر” »

مقاله

گفتگوی سعید افشار با حسین دولت آبادی نویسنده تبعیدی مقیم پاریس

Posted on 18 سپتامبر 202519 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
گفتگوی سعید افشار با حسین دولت آبادی نویسنده تبعیدی مقیم پاریس
گفتار

شباهت ها

Posted on 18 سپتامبر 202513 اکتبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
شباهت ها

من متن شباهت‌ها را چهار سال پیش در سالگرد درگذشت مادرم قلمی کردم و به بایگانی فیس بوک سپردم. دیرور به مناسبتی به یاد مادرم افتادم و نگاه‌ام مدتی به راه رفت، او را در هشتی خانه پای سماور دیدم و صدای آشنایِ او را از راه دورشنیدم: «مِهر بُرید!» آن عزیز تا زنده بود…

ادامه “شباهت ها” »

یادداشت

شیشۀ عینک

Posted on 17 سپتامبر 202517 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
شیشۀ عینک

شیشۀ عینک P روی شیشۀ عینکم خط افتاده، یک سال پیش به محمودی تلفن زدم، گفتم روی شیشۀ عینکم خط افتاده. محمودی گفت: «روی قاب عینک یا شیشۀ عینک.» گفتم: «قاب که ترک خورده، ولی مشکل امروز من به قاب ربطی ندارد، حالا هم دارم در بارۀ شیشه عینکم صحبت می‌کنم.» محمودی گفت: « کجای…

ادامه “شیشۀ عینک” »

دسته‌ بندی نشده

کوراوغلو

Posted on 15 سپتامبر 202515 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
کوراوغلو

زمینه ی اجتماعی و سیاسی: در دوران جنگ‌هاي خونين ايران و عثماني در سال 1629 شورش همبستة تهیدستان شهري و ‏دهقانان در طالش روي داد كه شاه عباس و خان‌هاي دست نشانده‌اش را سخت مضطرب كرد. ‏شورشيان مال التجاره ي شاه عباس و خان‌ها، و ماليات جمع آوري شده و هر چه را كه به…

ادامه “کوراوغلو” »

نامه

پَرِش خیال

Posted on 13 سپتامبر 202513 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
پَرِش خیال

من حدود هفتاد دو سال پیش به مدرسه رفتم و شگفتا که روز نام نویسی را هنوز به یاد دارم، بی شک پدرم آن روز گرفتار بود و من تنها به مدرسه رفته بودم. فراش مدرسه اسم بچه‌های کلاس اول را در دفتر بزرگی که رویِ میز گذاشته بود، از روی شناسنامه های آن‌ها یادداشت…

ادامه “پَرِش خیال” »

دسته‌ بندی نشده

خبر راه دور

Posted on 12 سپتامبر 202512 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
خبر راه دور

تمام دوستان من زیر پلک‌های من مردند نه! زمین پهناور نیست* نسل ما به منزل آخر نزدیک شده‌است و چندان غیر منتظره و دور از انتظار نیست اگر هر از گاهی خبر مرگ مادری، پدری، عزیزی، هنرمندی، دانشمندی و مبارزی از راه دور و نزدیک به گوش می‌رسد و اگر، کم و بیش هر روز،…

ادامه “خبر راه دور” »

یادداشت

مردی که صدا می شنید

Posted on 11 سپتامبر 202511 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
مردی که صدا می شنید

… چندی پیش با پیرمردی آشنا شدم که شباهت نزدیکی به پیری من داشت و شگفتا که مثل من نیمۀ دوم عمرش را دور از یار و دیار و در میان مردم بیگانه گدرانده بود و در تنهائی پیر شده بود، آشنای من که از این شباهت حیرت کرده بود و به وجد آمده بود،…

ادامه “مردی که صدا می شنید” »

یادداشت

گزارش یک قتل

Posted on 5 سپتامبر 20257 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
گزارش یک قتل

تا به امروز چندین بار ازخودم پرسیده ام که آیا یادداشت‌هائی که در فیس بوک می نویسم، به اصطلاح «به درد دیگران می‌خورد؟» باعث ملال خاطرخواندگان احتمالی نمی شود و به اعتراض زیر لب زمزمه نمی‌کنند: «خب؟ این‌همه به ما چه ربطی دارد؟» صادقانه عرض می‌کنم اگر از من بپرپسند، هیچ جوابی ندارم و به…

ادامه “گزارش یک قتل” »

نقد و نظر

گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت دوم)

Posted on 5 سپتامبر 20256 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت دوم)

این گفتگو با آقای مصطفی خلجی در سه نوبت انجام گرفته است

گفتار

گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت اول)

Posted on 5 سپتامبر 20256 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت اول)

. این گفتگو با آقای مصطفی خلجی در سه نوبت صورت گرفته است

گفتار

گلدان ِمنقشِ سفالی

Posted on 4 سپتامبر 20254 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
گلدان ِمنقشِ سفالی

بزرگوار، … در این شهر با پناهنده ای عراقی آشنا شده بودم، گاهی او را جلو قهوه خانه می دیدم و سری به آشنائی تکان می دادم. آشنای عراقی من نویسنده و اهل کتاب بود و هربار او را می دیدم، مشتی کاغد روی میز پخش و پلا کرده بود و می‌نوشت. چند سال گذشت…

ادامه “گلدان ِمنقشِ سفالی” »

دسته‌ بندی نشده

نویسندة آموزگار       

Posted on 1 سپتامبر 20251 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی
نویسندة آموزگار       

           «… غم این خفتۀ چند                  خواب در چشم ترم می‌شکند» این کلام دلنشین نیما، وصف حال هنرمندان و انسان‌هائی بود که در روزگار پلشت و سیاه، ناظر جامعه‌ای بودند که علیرغم زرق و برق ظاهری‌اش تا مغز استخوان پوسیده بود و رو به تباهی و تجزیه می‌رفت. سردمداران مشاطه‌گر،…

ادامه “نویسندة آموزگار       ” »

دسته‌ بندی نشده

مردم حقیر و جاذبۀ قدرت

Posted on 30 آگوست 202530 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
مردم حقیر و جاذبۀ قدرت

مردم حقیر، مجیزگو، متملق و نوکرصفت همواره و در همه‌ جای دنیا انگار وحود دارند و همیشه ‏گوش به زنگ و مترصد‌ اند تا صاحب مقام و صاحب منصبی از راه برسد و به خوش‌خدمتی بال ‏همت به کمرببندند. من به تجربه دریافته‌ام که «قدرت» در هر هیئتی، در هر جمع و جامعه‌ای ‏مانند آهن…

ادامه “مردم حقیر و جاذبۀ قدرت” »

دسته‌ بندی نشده

آزادی اندیشه و بیان

Posted on 29 آگوست 202529 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
آزادی اندیشه و بیان

     ( بی حصر و استثناء) دنیا از تصدق سر انترنت در این دوره و زمانه آنقدر کوچک شده است که هر صدائی، از دور ترین نقطه به گوش منزوی ترین آدم‌ها می‌رسد و اگر کنجکاو باشد، در جریان مباحث ‌فرهنگی- هنری و سیاسی و حوادث و فجایع دنیا قرار می‌گیرد. یا به زبان دیگرهمه…

ادامه “آزادی اندیشه و بیان” »

دسته‌ بندی نشده

شادمانی پایان کارِ نفسگیر

Posted on 23 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
شادمانی پایان کارِ نفسگیر

بزرگوار، بار آخر نوشته بودم که جلد چهارم رمان اتوبیوگرافیک « تیرۀ کله سفیدها» در نیمۀ دوم ماه اوت به پایان می‌رسد؛ امروز فصل آخر را بازنگری و بازنویسی کردم و نقطۀ پایان را گذاشتم و پس از نزدیک به چهار سال و اندی کمر راست کردم، از جا برخاستم؛ نفسی به آسودگی کشیدم. به…

ادامه “شادمانی پایان کارِ نفسگیر” »

دسته‌ بندی نشده

چون به گَردَش نمی‌رسی واگرد

Posted on 20 آگوست 202520 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
چون به گَردَش نمی‌رسی واگرد

هامون کارگردان و سناریست داریوش مهرجوئی دیر زمانی است که روانشناسی و روانکاوی به عرصۀ هنر و ادبیات وارد شده و آن را هم در شکل و هم در محتوا تحت تأثیر قرار داده است. کنکاش در ذهن شخصیت‌ها از طریق تداعی‌ها که به آن «ذهن سیال» می‌گویند به هنرمند مجال می‌دهد تا خود را…

ادامه “چون به گَردَش نمی‌رسی واگرد” »

مقاله

همۀ ما از «تاریکخانۀ» صادق هدایت بیرون آمده‌ایم (۱)

Posted on 18 آگوست 202521 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
همۀ ما از «تاریکخانۀ» صادق هدایت بیرون آمده‌ایم (۱)

حاصل گفتگوی دراز مدت و یکسالۀ دو تن از هنرمندان ایران با محمود دولت‌آبادی، کتابی است حجیم به نام «ما نیز مردمی هستیم.» گفت و شنود که در فضائی دوستانه و با شیفتگی انجام گرفته، پایبند هیچگونه قاعده و قانون رایج مصاحبه نیست و ناگزیر دامنۀ گسترده‌ای در همۀ زمینه‌ها پیدا کرده است. با آنکه «امیرحسین چهل‌تن و فریدون فریاد»…

ادامه “همۀ ما از «تاریکخانۀ» صادق هدایت بیرون آمده‌ایم (۱)” »

مقاله

در خلوت دوست

Posted on 13 آگوست 202513 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
در خلوت دوست

«نامه‌های بزرگ علوی به باقر مؤمنی» مؤلف: باقر مؤمنی عزیزی را در ایران می‌شناختم که هر بار قصه و یا رمانی می‌خواند، در صفحه سفید آخر کتاب دریافت‌ها و تأثراتش را به اختصار و با خط خوش می‌نوشت و کتاب را کنار می‌گذاشت. در واقع تا از فضای کتاب و موضوع بیرون نیامده و حس‌ها…

ادامه “در خلوت دوست” »

مقاله

آقایِ اطلسی

Posted on 11 آگوست 202511 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
آقایِ اطلسی

نقل از «ماه مجروح» مجموعه آثار کمال رفعت صفائی آقای اطلسی تا همین پارسال با ما همخانه بود، خودش می‌گفت: «در مورد خودش کمتر قضاوت می‌کرد» من‌هم به هر حال نمی‌توانستم به صراحت بگویم دیوانه شده‌است. اصلاً هیچ وقت در مورد دیوانگی صحبت نکردیم. باران که می‌بارید، از باران می‌گفتیم، برف که می‌بارید، خودش می‌رفت…

ادامه “آقایِ اطلسی” »

دسته‌ بندی نشده

نگاهِ سيّاره

Posted on 9 آگوست 20259 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
نگاهِ سيّاره

 از ستيغ کدامين کُهستان بهمن عشق پيچيده در من کز زمستان اين خشکسالان آب های بهاری روان است                                       با یاد «سعيد سلطانپور»     کتمان نمی کنم. من نيز از کوی «يار» گذر کرده ام و در اين گذر، آوازهای خوش بسياری شنيده ام؛ ولی کمتر ديده ام آوازه…

ادامه “نگاهِ سيّاره” »

مقاله

لوکِ مست و حُر دلاور

Posted on 7 آگوست 20257 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
لوکِ مست و حُر دلاور

فصلی از «قلعه یِ گالپاها» علی‌حُر، چندی پیش لوکِ سیاهرنگی از طاهر شتردار خریده بود و چون شترخوان نداشت، حیوان را به‌ خانة ما آورده بود و در خرابة گوشة حیاط رها کرده بود. لوکِ حُرّ دلاور مست شده بود، هر روز صبح زود جلو پلّه‌هایِ هشتی می‌ایستاد؛ بد‌مستی می‌کرد، عربده می‌کشید و مانع عبور…

ادامه “لوکِ مست و حُر دلاور” »

دسته‌ بندی نشده

فیل سالخورده و خواب

Posted on 4 آگوست 20254 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
فیل سالخورده و خواب

چند سال پیش، زن روزنامه نگاری به معضل تبعید، انسان تبعیدی و پریشانی‌های روحی او اشاره کرد و به من پند و اندرز داد تا به روانپزشک مراجعه کنم. آن روز پشت فرمان تاکسی نشسته بودم، در کوچۀ ریولی راه بندان سرسام آوری بود و زن روزنامه نگار، (مسافر)، در گفتگوئی که پیش آمده بود،…

ادامه “فیل سالخورده و خواب” »

دسته‌ بندی نشده, یادداشت

 حمله از درون

Posted on 2 آگوست 20252 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
 حمله از درون

کسی که هنوز به پیری و منزل آخر نرسیده، بندرت به عقب بر می‌گردد و با حسرت به آغاز راه و به منزل‌هائی می‌اندیشد که از آن‌ها شتابزده گذر کرده‌است. میل بازگشت به گذشته و بازبینی و مرور سال و ماه عمر سپری شده، اغلب در ‌آستانۀ پیری و در منزل آخر به سراغ رهرو…

ادامه “ حمله از درون” »

دسته‌ بندی نشده

خلوت

Posted on 1 آگوست 20251 آگوست 2025 By حسین دولت‌آبادی
خلوت

اگر اشتباه نکنم، در دورانی که نسل ما به مدرسه می رفت، فروشگاه‌های لوازم‌التحریر، دفترچه‌ای خط کشی شده می‌فروختند که مخصوص لغت و معنی بود. شاگردها در‌سمت راست که کوچکتر بود لغت‌ها را می نوشتند و در سمت چپ که جای بیشتری داشت، معنی آن‌ها را که می باید به خاطر می‌سپردند و پای تخته…

ادامه “خلوت” »

یادداشت

دیدارِ نعش کش و ساواکی

Posted on 31 جولای 202531 جولای 2025 By حسین دولت‌آبادی
دیدارِ نعش کش و ساواکی

در دوران جنگ ایران و عراق، در جادة اهواز به آشنائی برخوردم که چند سال پیش از انقلاب در زندان جمشیدیه با او همکاسه و با رفقای لات و رند او چندبار همپیاله شده بودم. باری، از او پرسیدم: «این روزها چکار می‌کنی؟» گفت: «نعش کش شدم!» و بعد در‌سردخانۀ کامیون را باز کرد تا…

ادامه “دیدارِ نعش کش و ساواکی” »

دسته‌ بندی نشده

شاه، شهبانو و شُکری شِکَری

Posted on 28 جولای 202528 جولای 2025 By حسین دولت‌آبادی
شاه، شهبانو و شُکری شِکَری

حدود سه سال پیش از قول پدرم نوشتم که «در میان تمام موجودات روی زمین فقط شتر به عقب می‌شاشد»، به‌ نظر آن مرد رند روزگار، دنیا و مردم دنیا از آغاز پیدایش، اگرچه گاهی به کندی، ولی همیشه به‌ جلو رفته اند و به جلو می‌روند و هرگز، هرگز به عقب بر نگشته اند…

ادامه “شاه، شهبانو و شُکری شِکَری” »

مقاله, یادداشت

مرگ و جاودانگی

Posted on 26 جولای 202529 جولای 2025 By حسین دولت‌آبادی
مرگ و جاودانگی

زنده یاد عباس معروفی سال‌ها پس از موج اول مهاجرت اجباری اهل هنر و ادبیات، ناچار به مهاجرت شد و به آلمان رفت. من او را نخستین باردر مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران «درتبعید» در شهر ماینز آلمان دیدم. پیش از این دیدار، دو رمان و چند قصۀ کوتاه از او خوانده بودم و می‌دانستم…

ادامه “مرگ و جاودانگی” »

دسته‌ بندی نشده, یادداشت

دارکوب

Posted on 25 جولای 20257 جولای 2025 By حسین دولت‌آبادی
دارکوب

این کتاب را میتوانید از ناکجا بخرید از آن شهر بزک‌کرده بیزار شده بود و دیگر مانند روزهای اوّل به هیچ چیزی با شیفتگی و حیرت خیره نگاه نمی‌کرد. آثار با شکوه باستانی، معجزة معماری، زرق و برق چشمگیر ویترین‌ها، نمای زیبای ساختمان‌ها، آنهمه رنگ و روغن و نور و موسیقی پرده بر واقعیّت تلخی…

ادامه “دارکوب” »

رمان, کتاب

آچمز

Posted on 24 جولای 202524 جولای 2025 By حسین دولت‌آبادی
آچمز

این که بر گرد خورشید می گردد زمین نیست جنایت است (1) هربار که اخبار نوار غزه را می‌شنوم، یکه می‌خورم، مدتی نگاه‌ام به راه می رود، مدتی بهت زده به دوردست ها خیره نگاه می کنم، از خیر از نوشتن می‌گذرم، نه، همۀ گفتنی ها گفته آمده است و تا به امروز اثری نداشته…

ادامه “آچمز” »

دسته‌ بندی نشده

صفحه‌بندی نوشته‌ها

1 2 … 13 بعدی

کتاب‌ها

  • دارکوب
  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • گفتگو با حسین دولت‌آبادی نویسنده داستان‌‌ها و رمان‌های تازه
  • گفتگوی سعید افشار با حسین دولت آبادی نویسنده تبعیدی مقیم پاریس
  • گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت دوم)
  • گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت اول)
  • گفتگوی نیلوفر دهنی با حسین دولت آبادی

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme