Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

دسته: رمان

در آنکارا باران می بارد – باقر مومنی

Posted on 10 فوریه 202510 فوریه 2025 By حسین دولت‌آبادی
در آنکارا باران می بارد – باقر مومنی

داستان بلند تازه ی است از حسين دولت آبادی، که پيش از اين علاوه بر رمان و چند داستان و فيلمنامه که از او در ايران چاپ و اجرا شده، در خارج نيزمقالات انتقادی و قصّه هائی در مجلاّت از او به چاپ رسيده است و بعلاوه نمايشنامه های او با عناوين «آدم سنگی» و…

ادامه “در آنکارا باران می بارد – باقر مومنی” »

رمان

شبِ هول

Posted on 8 فوریه 20258 فوریه 2025 By حسین دولت‌آبادی
شبِ هول

فصلی از رمانِ  «اَُلنگ» فرّاش مدرسه چند بار از جلو خانة خالو‌ خداداد می‌گذرد؛ هربار به در‌ حیاط نزدیک می‌شود؛ یک‌دم مردّد پا به پا می‌مالد و باز راه می‌افتد. بار آخر نگاهی به دریچة گردِ بالاخانة همسایه می‌اندازد؛ کوبة در را کورمال کورمال پیدا می‌کند، دیوانه وار در می‌زند و منتظر و گوش به‌زنگ…

ادامه “شبِ هول” »

رمان

اُلَنگ

Posted on 7 ژانویه 20259 ژانویه 2025 By حسین دولت‌آبادی
اُلَنگ

اُلَنگ در زبان ترکی به معنای مرتع، سبزه زار، چمن و یا مرغزار است. گویا در دوران فئودالیسم، بزرگ مالکی و خانخانی، بعضی از آن‌ها النگی شخصی داشته‌اند. در ولایت ما اگر چه النگ وجود نداشت، و یا این که من ندیده و نشنیده بودم، ولی این واژه وارد زبان و فرهنگ مردم، (اصطلاحات، مثل‌ها…

ادامه “اُلَنگ” »

رمان, کتاب

دروان

Posted on 23 دسامبر 202424 دسامبر 2024 By حسین دولت‌آبادی
دروان

دوران نخستین بار در سال 1363خورشیدی، در شرایط بحرانی، شتابزده، آشفته و مغشوش نوشته شد. در آن زمان به اجبار جلای وطن کرده بودم و در آنکارا به انتظار سرنوشت به سختی روزگار می‌گذراندم و اگر از چند روز بگذرم، هر روز و هر شب می‌نوشتم. این دستنوشته نزدیک به سی و شش سال با…

ادامه “دروان” »

دسته‌ بندی نشده, رمان, کتاب

مرغ انجیر خوار

Posted on 17 مارس 202422 دسامبر 2024 By حسین دولت‌آبادی
مرغ انجیر خوار

فصلی از « از ریشه در باد» پس‌از مهاجرت دورۀ تازه‌ای در زندگی خانوادۀ ما آغاز شد: مادرم خانه، کاشانه، دوستان، آشنایان، مُرده‌ها و هویّت‌اش را در قلعۀ گالپاها جا گذاشته بود و دور از یار و دیار سرگشته، سراسیمه و مدام مضطرب بود و در هیچ‌جائی آرام و قرار نمی‌گرفت. فاطمۀ زهرا با لهجۀ…

ادامه “مرغ انجیر خوار” »

رمان

کاربافک

Posted on 23 فوریه 202423 فوریه 2024 By حسین دولت‌آبادی
کاربافک

فصلی از « خون اژدها» تا مدت‌ها یادگاریِ بی‌‌بی عاتکه را همه جا، حتا به دارالمجانین و دادگاه با خودم می‌بردم و در پناه «کتاب‌ِآسمانی» سنگر می‌گرفتم. من اگر چه از دوران نوجوانی از آسمان بریده بودم، ولی در آن‌همه سال، قرآن را مانند بسیاری از شعرهای مولوی، حافظ، خیام و فروغ سوره به سوره…

ادامه “کاربافک” »

دسته‌ بندی نشده, رمان

در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم

Posted on 15 فوریه 202415 فوریه 2024 By حسین دولت‌آبادی
در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم

بخشی از رمان «در آنکارا باران می بارد» روزی که قاصدک از استانبول برگشت و خبر آورد، با خودم گفتم تمام شد، همه چیز به آخر رسید. آخرین امیدم، تنها رشته‌ای که هنوز مرا به زندگی پیوند می‌‌زد،  بریده بود و من احساس می‌کردم مانند قاصدکی در خلاء سرگردان مانده‌ام و سردر گم، دور خودم می‌چرخم. گيج  و منگ شده بودم، سرگشته و بی‌ خود، در کوچه پس کوچه‌های آنکارا پرسه می‌زدم و هر بارکه باران تند تر…

ادامه “در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم” »

رمان, کتاب

آرامش ابدی

Posted on 15 ژانویه 202415 ژانویه 2024 By حسین دولت‌آبادی
آرامش ابدی

فصلی ار جلد دوم « چکمۀ گاری» (1) زمینگیر‌شده بودم و درآن جزیزه مانند تبعیدی‌ای تنها روزگار می‌گذراندم. هوا به شدت گرم کرده بود و اغلب شرجی و سنگین بود و دم داشت. روزها روی تخت سفری‌‌ دراز می‌کشیدم؛ از گرما و شرجی عرق می‌ریختم و چشم به راه تک شیلات، به‌‌دریا نگاه می‌کردم. پنچرۀ…

ادامه “آرامش ابدی” »

رمان

Il pleut sur Ankara

Posted on 6 دسامبر 20237 دسامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
Il pleut sur Ankara

À Ankara, par une froide et pluvieuse journée d’automne, Jamileh, l’héroïne du roman qui vient de traverser clandestinement la frontière montagneuse entre l’Iran et la Turquie, laissant tout derrière elle, attend que son mari vienne la rejoindre. Ainsi commence et ainsi s’achèvera le récit d’une vie mise en miettes. Jamileh a reçu des nouvelles, de mauvaises nouvelles qui soudain balaient tous ses espoirs, et qui ravivent sa mémoire confuse et blessée. Désormais seule avec les fantômes de son passé, elle…

ادامه “Il pleut sur Ankara” »

رمان, کتاب

پاتق همۀ آواره ها

Posted on 23 سپتامبر 202323 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
پاتق همۀ آواره ها

فصلی از دوران . پسر هتلدار دانشجوی ادبیّات تطبیقی است؛ گاهی به هتل می‌آید و پشت پاچال می‌ایستد. روزی رمان ماه پنهان‌است، اثر جان ایشتاین بک را روی پیشخوان دیدم، سراغ ماه را از او گرفتم و به شوخی گفتم: «انگار آسمان آنکارا ماه و مهتاب نداره» متوجه منظورم نشد، با شگفتی پرسید: «شما اشتاین…

ادامه “پاتق همۀ آواره ها” »

رمان

شکمبۀ گاو

Posted on 9 سپتامبر 202323 سپتامبر 2024 By حسین دولت‌آبادی
شکمبۀ گاو

مادرم از ولایت‌اش آواره شده بود؛ این تحقیر، خواری و خفّت را بر نمی‌تابید؛ دم به دم بغض می‌کرد و در انتظار وانت باری، خاموش اشک می‌ریخت. کربلائی عبدالرسول دلاک که این‌همه را پیش‌‌بینی کرده و حدس زده بود، دور از چشم مردم و بی‌سر و صدا از قلعه رفته بود. پدرم تا آن‌جا که…

ادامه “شکمبۀ گاو” »

رمان

دادگاه

Posted on 8 سپتامبر 20238 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
دادگاه

دژبانی که مرا از زندان پایگاه به ستاد نیروی هوائی برده بود، تلنگری به در اتاق زد، دستگیره را با احتیاط و به آرامی چرخاند، در آستانۀ در سیخ ایستاد، پاشنه پا به هم کوبید و دست‌اش را به سرعت تا لبۀ کلاه‌اش بالا برد: «قربان!» سرهنگ سر از پرونده بر داشت و او را…

ادامه “دادگاه” »

دسته‌ بندی نشده, رمان

گدار، دورۀ سه جلدی

Posted on 13 آگوست 20231 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
گدار، دورۀ سه جلدی

در نیم قرن اخیر  (از کودتا تا انقلاب بهمن و چند سال بعد از انقلاب) مردم میهن ما شاهد حوادثی تاریخی و سرنوشت ساز بوده‌اند. قهرمان‌های رمان گدار در این برهه از تاریخ میهن ما و در کاروانسرای حاجی سفیدابی چشم به دنیا می‌گشایند و با کوله باری سنگین از متن جامعه و تاریخ می‌گذرند. سه رفیق و یا سه برادر خوانده (جمال، صابر…

ادامه “گدار، دورۀ سه جلدی” »

رمان, کتاب

  منزلِ مادرِ فولاد زره

Posted on 9 جولای 20215 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
  منزلِ مادرِ فولاد زره

فصلی از «چکمة گاری» اقامت ما در منزل آقای کشاورز، آن مرد مهربان چندان به دراز نکشید؛ از آن‌جا به اتاق بزرگتری در‌طبقة سوم خانة فراش رفتیم و پس ‌از چند ماه ارباب قدیمیِ ورشکسته و آشنای دوران جوانی کدخدایِ سابق، نخستین آشنائی بود که به‌ خانة ما آمد؛ این دیدار در اتاق طبقة سوم…

ادامه “  منزلِ مادرِ فولاد زره” »

رمان

قلعه یِ ‌گالپاها

Posted on 13 فوریه 20215 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
قلعه یِ ‌گالپاها

  حسین دولت آبادی ناشر: نشر مهری در آن دیار ستاره‌های آسمان هر کدام نام و نشان و سرگذشتی داشتند: خرس بزرگ از چشم مردم ولایت ما هفت برادران بودند که تابوت پدرشان را به گورستان دور افتاده می‌بردند، به باور آن‌ها، در این دنیا انسان‌ها و هر ‌موجود زنده‌ای ستاره‌ای در آسمان داشت که…

ادامه “قلعه یِ ‌گالپاها” »

رمان, کتاب

پاره ای از «دوران»

Posted on 17 اکتبر 202030 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
پاره ای از «دوران»

‏¶ باران سر بند آمدن ندارد، مدام می‌بارد. این هم اذان نمازدیگر. ‏ مؤذن‌های مساجد این منطقه گوئی با هم مسابقه گذاشته‌اند. همه با چند ‏ثانیه پس و پیش، شروع می‌کنند و از بلندگوها اذان می‌گویند، و چه اذان ‏موجز و مختصری. مؤذن‌ها به یگانگی خدا و رسول‌اش شهادت می‌دهند و ‏امت مسلمان را به‌…

ادامه “پاره ای از «دوران»” »

دسته‌ بندی نشده, رمان

آدم ‌کلوخیِ میامی

Posted on 18 سپتامبر 20195 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
آدم ‌کلوخیِ میامی

قلعة گالپاها کارفرماها، ارباب‌‌ها … من در سر‌تاسر عمرم، به اندازة موهای سرم صاحبکار، کارفرما و ارباب داشته‌ام، گیرم از هیچ‌کدام خاطرة خوشی به یاد ندارم، مگر صفدرآقا سایبانی و همسرش سارا. آن زن و شوهر مهربان انگار صاحب فرزندی نشده بودند، یا اگر فرزندی داشته بودند، از دنیا رفته بود و خانة درندشت آن‌ها…

ادامه “آدم ‌کلوخیِ میامی” »

رمان

نخ شور، نخ شیرین، خَرِ اربابی

Posted on 15 مارس 20197 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
نخ شور، نخ شیرین، خَرِ اربابی

قلعه ی گالپاها «10» … به باور مادرم، اگر کربلائی عبدالرسول تارک‌الصلات نبود؛ اگر از خدا رو بر‌نگردانده بود، اگر مثل همة مردم نماز می‌خواند، لابد صبح زود از خواب بیدار می‌شد، دو رکعت واجب را به ‌جا می‌آورد و بعد، سر فرصت به‌‌‌ کارهایش می‌رسید. مادرم انگار متوجه نشده بود که کربلائی از آن‌جا…

ادامه “نخ شور، نخ شیرین، خَرِ اربابی” »

رمان

مریم مجدلیّه

Posted on 22 ژانویه 201914 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
مریم مجدلیّه

ناشر: نشر مهری، انگلیس Mehri Publication <info@mehripublication.com فصلی از رمان مریم مجدلیه من در صف تظاهرات و در عزاخانه بزرگ شدم زندگی و زمانه سراسر سیاه و عزادری بود و من در صف تظاهرات و عزاخانه بزرگ می‌شدم و دلخوشی‌ام این بود که هر از‌‌ گاهی عکس‌ام را توی روزنامه‌ها می‌دیدم و به همسایه‌‌ها نشان…

ادامه “مریم مجدلیّه” »

رمان, کتاب

خوان هفتم

Posted on 8 آوریل 20185 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
خوان هفتم

فصلی از رمان گدار ( جلد سوم)   تا به ولايت آنکارا برسم  و به رازِ شباهتِ مرغکِ مينا و فلک پي ببرم و رمز « گل مينا!» را کشف کنم، هفت سال  به درازا كشيد. هفت سال بعداز اعدام صابر نقره فام، نويسندة ميانه سال مهمانخانه پرده از رازها برداشت و سردار سرخ پوست را حيران به جا گذاشت. نويسنده را گويا جمال به استقبال ما فرستاده بود و خودش رو پنهان کرده بود. نويسندة مهمانخانه، به بهانة بيماری «آقای ايّوب…

ادامه “خوان هفتم” »

رمان

خون اژدها

Posted on 27 اکتبر 201714 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
خون اژدها

…از خیر دریا و ساحل‌‌گذشتم و دست شیوا را‌گرفتم و همپای او از حاشیة باریکه آبی که از میان نیزار می‌گذشت، آرام آرام رو به دهکدة مجاور ویلا راه افتادم. طبیعت سر سبز شمال ایران و جنگل برای زنی که از جنوب آمده بود، تازگی داشت، جنگل دامنة کوه را تا قله، مانند مخمل سبزی…

ادامه “خون اژدها” »

رمان, کتاب

چوبین‌ در « چاپ دوم»

Posted on 23 آوریل 201715 فوریه 2024 By حسین دولت‌آبادی
چوبین‌ در « چاپ دوم»

اشاره چند سال  پيش از  ميان  مجموعه ياد داشت هائی که برای اين رمان برداشته بودم، مطلبی  زير عنوان  چوبين‌در تنظيم کردم که به همّت  ناصر مهاجر در کتاب زندان چاپ شد. عناصر اصلی آن داستان  به شکل و  شيوة تازه‌ای در  اين رمان ادغام شدند.  نيازی به ياد آوری  نيست که در انتخاب اسامی آدمها هيچ فرد و يا خانوادة خاصی مورد نظر نويسنده نبوده است و مانند هر رمان ديگری، تشابه احتمالی نام ها تصادفی است. رمان چوبین‌در نخستین بار در‌سال 2011 میلادی در چاپخانة باقر مرتضوی ( آلمان، کلن) با هزینة نویسنده به قول قدما به…

ادامه “چوبین‌ در « چاپ دوم»” »

رمان, کتاب

باد سرخ « چاپ دوم»

Posted on 27 فوریه 201714 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
باد سرخ « چاپ دوم»

چند کلمه در بارة رمان « باد سرخ گوش کارمند ادارة ثبت احوال شهرستان که به روستای چشمه نادید آمده، سنگین است و نام سارا را در شناسنامه «صحرا» ثبت می‌کند.  صحرا شخصیّت محوری رمان باد سرخ است و سرنوشت او را زن کور کولی که سالها پیش در ولایت چشمه نادید ساکن شده، پیش بینی کرده…

ادامه “باد سرخ « چاپ دوم»” »

رمان, کتاب

دارکوب

Posted on 17 می 201614 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
دارکوب

این کتاب را میتوانید از ناکجا بخرید از آن شهر بزک‌کرده بیزار شده بود و دیگر مانند روزهای اوّل به هیچ چیزی با شیفتگی و حیرت خیره نگاه نمی‌کرد. آثار با شکوه باستانی، معجزة معماری، زرق و برق چشمگیر ویترین‌ها، نمای زیبای ساختمان‌ها، آنهمه رنگ و روغن و نور و موسیقی پرده بر واقعیّت تلخی…

ادامه “دارکوب” »

رمان, کتاب

کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم

Posted on 17 می 201631 جولای 2024 By حسین دولت‌آبادی
کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم

کبودان داستان  زندگی و شرح شور بختی خيل کارگرانی است که در آرزو و جستجوی کار و  نان ( هرکاری) از همه جای ايران به سوی بندر عباس و جزاير جنوب سرازير شده اند. دريا، لنج ها، بندرها وجزيره ها بستر و زمينة رمان را می سازند و مردم بومی جزاير و بنادر و ناخداها، جاشوها، نظامی ها، «چتربازها»، فواحش و کارگرهای فصلی و … بازيگران اصلی اين…

ادامه “کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم” »

رمان, کتاب

کبودان «چاپ دوم» – جلد اول

Posted on 17 می 201631 جولای 2024 By حسین دولت‌آبادی
کبودان «چاپ دوم» – جلد اول

کبودان داستان  زندگی و شرح شور بختی خيل کارگرانی است که در آرزو و جستجوی کار و  نان ( هرکاری) از همه جای ايران به سوی بندر عباس و جزاير جنوب سرازير شده اند. دريا، لنج ها، بندرها وجزيره ها بستر و زمينة رمان را می سازند و مردم بومی جزاير و بنادر و ناخداها، جاشوها، نظامی ها، «چتربازها»، فواحش و کارگرهای فصلی و … بازيگران اصلی اين…

ادامه “کبودان «چاپ دوم» – جلد اول” »

رمان, کتاب

زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم

Posted on 17 می 201614 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم

این کتاب را میتوانید از ناکجا بخرید «شهاب برهان: بعد از خواندن رمان «زندان سکندر»، جای تردیدی نمی‌ماند که اثر تازه حسین دولت آبادی شاهکار وی و گواه اوج توانائی هنری و ادبی اوست. این اثر، رمان است، اما قصه و فسانه نیست؛ پرداختی خلاقانه و شیوا از زندگی هائی است که برای حسین دولت…

ادامه “زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم” »

رمان, کتاب

زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم

Posted on 17 می 201614 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم

این کتاب را میتوانید از ناکجا بخرید «انسان تبعیدی و مهاجر، به همه‌چیز و حتا به لحن کلام میزبان و طرز نگاه او حساس و بدبین است، انسان تبعیدی و مهاجر انگار بر‌‌‌ سر سفره بیگانه‌ نشسته است و دستش به سختی به سفره دراز می‌شود، مدام از گوشه چشم صاحب‌خانه را می‌پاید و لقمه…

ادامه “زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم” »

رمان, کتاب

زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول

Posted on 17 می 201614 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول

این کتاب را میتوانید از ناکجا بخرید «- ای کاش گرگ، الله‌وردی رو خورده بود، ای کاش توی برف و سرما سقط شده بود و ما رو این همه عذاب نمی‌داد. افسانه گرگ و شب سرد برفی و سگ جانی پدربزرگ را بارها از زبان آنا شنیده بودم، ولی به سختی باور می‌کردم. – اگه…

ادامه “زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول” »

رمان, کتاب

در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم

Posted on 17 می 201615 فوریه 2024 By حسین دولت‌آبادی
در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم

پاره ای از متن رمان … روزی که قاصدک از استانبول برگشت و خبر آورد، با خودم گفتم تمام شد، همه چیز به آخر رسید. آخرین امیدم، تنها رشته‌ای که هنوز مرا به زندگی پیوند می‌‌زد،  بریده بود و من احساس می‌کردم مانند قاصدکی در خلاء سرگردان مانده‌ام و سردر گم، دور خودم می‌چرخم. گيج  و منگ شده بودم، سرگشته و بی‌ خود، در کوچه پس کوچه‌های آنکارا پرسه می‌زدم و هر بارکه باران تند تر می‌شد در…

ادامه “در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم” »

رمان, کتاب

چوبین‌ در- چاپ اول

Posted on 17 می 20163 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
چوبین‌ در- چاپ اول

این کتاب را میتوانید از ناکجا بخرید آخر سال سگ بود که خبر خسوف نابهنگام ماه و شایعه‌ی شبح خرس و صداها در سرتاسر منطقه‌ی چوبیندر پیچید…

رمان, کتاب

باد سرخ ( چاپ دوم)

Posted on 17 می 20167 دسامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
باد سرخ ( چاپ دوم)

این کتاب را میتوانید از ناکجا بخرید کسی درجائی دستگیره ترمز اضطراری قطار را می‌کشد. سایش گوشخراش چـرخ‌های لکوموتیـو روی ریل‌های زنگ زده. قطار با تکان‌های شدیدی توقّف می‌کند. صحرا به پشت شیشه پنجره می‌دود. بیرون از قطارهوا غبارآلود و تیره و تار است. صحرا با کنجکاوی گردن مـی‌کشد. اشبـاحی در غبـار سرخ می‌چرخنـد و…

ادامه “باد سرخ ( چاپ دوم)” »

رمان, کتاب

گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران

Posted on 15 می 201614 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران

این کتاب را میتوانید از ناکجا بخرید «اگر بخواهم تمام اسم‌هائی را که من و‌ مشکی از اوّل تا آخر یدک می‌کشیدیم، دنبال هم قطار کنم، مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود. نه، منظورم القاب و‌ عناوین ما نبود. گیرم ‌که این‌ اسم و‌ رسم‌ها هرکدام داستان و تاریخچه جداگانه‌ای دارند: گرگوارما سه سال و‌نیم از…

ادامه “گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران” »

رمان, کتاب

گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید

Posted on 15 می 20163 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید

این کتاب را میتوانید از ناکجا بخرید خلاصه کتاب را بخوانید

رمان, کتاب

گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید

Posted on 15 می 20163 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید

این کتاب را میتوانید از ناکجا بخرید در نیم قرن اخیر  (از کودتا تا انقلاب بهمن و چند سال بعد از انقلاب) مردم میهن ما شاهد حوادثی تاریخی و سرنوشت ساز بوده‌اند. قهرمان‌های رمان گدار در این برهه از تاریخ میهن ما و در کاروانسرای حاجی سفیدابی چشم به دنیا می‌گشایند و با کوله باری سنگین از متن جامعه و تاریخ می‌گذرند….

ادامه “گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید” »

رمان, کتاب

کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی

Posted on 15 می 20163 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی

این کتاب را میتوانید ازنشر مهری بخرید کبودان داستان  زندگی و شرح شور بختی خيل کارگرانی است که در آرزو و جستجوی کار و  نان ( هرکاری) از همه جای ايران به سوی بندر عباس و جزاير جنوب سرازير شده اند. دريا، لنج ها، بندرها وجزيره ها بستر و زمينة رمان را می سازند و مردم بومی جزاير و بنادر و ناخداها، جاشوها، نظامی ها، «چتربازها»، فواحش…

ادامه “کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی” »

رمان, کتاب

ماه منیر و کلاغ کور

Posted on 9 اکتبر 201530 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
ماه منیر و کلاغ کور

فصلی از رمان «خون اژدها» بیماری ذبیح‌الله سرانجام از پرده بیرون افتاد و همسایه‌ها و حتا ‏بازاریها فهمیدند که آن مرد مؤمن و معتمد مردم عمر زیادی به دنیا ندارد ‏و به تعبیر تاجبانو، آقا بزودی دعوت حق ‌را لبیک می‌گوید و از دار فانی به ‏دیار باقی می‌شتابد. این خبرها، مانند دود از سوراخ…

ادامه “ماه منیر و کلاغ کور” »

دسته‌ بندی نشده, رمان

آیِ بی کلاه، نمایندة ما – ‏فصلی از رمان «خون اژدها»

Posted on 25 ژوئن 20156 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
آیِ بی کلاه، نمایندة ما – ‏فصلی از رمان  «خون اژدها»

… بارها از پدرم شنیده بودم که از دیوار شکسته و زن سلیطه باید ‏حذر‌کرد. «سلیطه» خواهر دو قلوی فاحشه بود، دشنام، نکوهش و سرزنش ‏بود، صفتی بود که مانند آب دهان به صورت اناث پرتاب می شد، با اینهمه ‏ضمنی و تلویحی به جسارت و بی‌پروائی «زنِ زبان دراز» نیز اشاره داشت: ‏ ‏«…

ادامه “آیِ بی کلاه، نمایندة ما – ‏فصلی از رمان «خون اژدها»” »

رمان

منزل هفتم

Posted on 16 فوریه 20157 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
منزل هفتم

صحرا روی سکّو ايستاده است و به رفتن قطار نگاه می کند.‏ قطار آرام آرام از ايستـگاه راه آهن دور می شود و صدای تلق تلق ‏چرخ های لوکوموتيو تا مدّت ها از راه دور به گوش می رسد. تنهائی و زوزة ‏دلخـراش قطـاری که دور می شود. دور و دورتر! صـحرا در آن گوشـة…

ادامه “منزل هفتم” »

رمان

بهار و عروسی ِ گنجشکها – فصلی از جلد اوّل رمان « گدُار»

Posted on 1 فوریه 20157 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی
بهار و عروسی ِ گنجشکها – فصلی از جلد اوّل رمان « گدُار»

آخر بهار به قصر فيروزه آمد و دوباره موريانه‎ ‎‏‌ها را به جانم ‏انداخت. جيران آتشي به ديدارم آمده بود و من تمام مدّت رو به روي ‏آينه ايستاده بودم و به مردي نگاه مي‌ كردم كه چهره ‌اش زير فشار ‏آرام آرام درهم مي ‌شكست و در برابرم مسخ مي‌ شد. مردي كه هر…

ادامه “بهار و عروسی ِ گنجشکها – فصلی از جلد اوّل رمان « گدُار»” »

رمان

صفحه‌بندی نوشته‌ها

1 2 بعدی

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme