Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

دسته: دسته‌ بندی نشده

عشق به زور و مهر به چُنبه

Posted on 16 جولای 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
عشق به زور و مهر به چُنبه

مردم ما قرن‌ها و قرن‌ها زیسته اند، از مصیبت‌ها، فاجعه‌ها و رنج‌ها و شادیها گذر کرده‌اند، تجربه‌ها اندوخته‌اند و در گذر زمان و زمانه فرهنگ‌ها و هنر‌ها آفریده‌اند. در این میان، فرهنگ شفاهی، فرهنگ توده ها، قرن‌ها سینه به سینه نقل شده و تا به امروز برای ما به یادگار مانده‌‌است. فرهنگ توده ها غنی،…

ادامه “عشق به زور و مهر به چُنبه” »

دسته‌ بندی نشده

در ترجمه ناپذیری شعر

Posted on 30 ژوئن 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
در ترجمه ناپذیری شعر

در فرهنگ خودمان، نخستین کسی که مدّعی است ترجمة شعر محال است، جاحظ (متوفای ۲۵۵) است. وی در کتاب الحیوان می‌گوید: «والشعرََُ لایُستطاعُ اَن یُتَرجَمَ و لایَجُوزُ عَلَیهِ النَقل. وَ مَتی حُوِّلَ تَقَطَّعَ نَظمُهُ و بَطََلَ وَزنُهُ وَ ذَهَبَ حُسنُهُ وَ سَقَطَ مَوضِعُ التَّعَجُّبِ مِنه وَ صارَ کَالکَلامِ المَنثورِ. والکلامُ المنثورُ المُبتَدأُ علی ذلکَ اَحسَنُ…

ادامه “در ترجمه ناپذیری شعر” »

دسته‌ بندی نشده

نمایش روی بام

Posted on 30 ژوئن 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
نمایش روی بام

بی‌سبب نبوده و نیست که در همه جای دنیا از زبان مادری نام می برند و نامی از پدر نمی‌برند. اگر اشتباه نکنم نه یا ده ساله بودم که هنگام تماشای مرافعۀ زن‌هایِ همسایه‌ اصطلاح «کم و کسر دادن» را از زبان مادرم شنیدم و در آخر معرکه به معنای آن پی‌بردم. در‌حاشیة کویر، در ولایت…

ادامه “نمایش روی بام” »

دسته‌ بندی نشده

موسمِ بادِ منجيل

Posted on 25 ژوئن 202210 آوریل 2025 By حسین دولت‌آبادی
موسمِ بادِ منجيل

        ماه پنهان بود و باد در رواق مقبرة مخروبه زوزه می‌کشيد. زمين تب داشت و زير پايم می لرزيد و چراغی در عمق خاطرم تاب می‌خورد. صداهاي مبهم به مرور ‌دگرگون می‌شدند‌ و‌‌ با‌ گلة اسب‌های وحشی می‌رفتند. ابرهای تيره بر سينة آسمان می دويدند و ماه نرم نرمک از پشت پاره‌‌های ابر…

ادامه “موسمِ بادِ منجيل” »

دسته‌ بندی نشده

درباره ی مارکس و مارکسیسم

Posted on 20 ژوئن 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
درباره ی مارکس و مارکسیسم

• طبق نظر مارکس معنای دیگر رشد سرمایه داری متلاشی کردن دنیا است. سرمایه داری آن چیزی را که از آن نیرو می‌گیرد می‌بلعد: نخست ساختار‌های خانوادگی سپس محیط زیست… طی نیم قرن پیش سرمایه داری قوائد اخلاقی و تعاونی همزیستی اجتماعی را از محتوا خالی کرده است. … ………………………………………. گفتگوی مجله ی آلمانی «فلسفه»…

ادامه “درباره ی مارکس و مارکسیسم” »

دسته‌ بندی نشده

آسیب شناسی نسل خردگریز

Posted on 16 ژوئن 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
آسیب شناسی نسل خردگریز

شعر جدولی محمدرضا شفیعی کدکنی نمی‌‌دانم‌ شما هيچ‌گاه‌ جد‌ول كلمات‌ متقاطع‌ روزنامه‌ها را حل‌ كرده‌ايد؟ كمترکسی‌است‌ كه‌ دست‌ كم‌ یکی‌دوبار به‌ اين‌ كار نپرداخته‌ باشد. در اين‌ جدول‌ها، كه‌ انواع‌ و اقسام‌ دارد، شما بدون‌ اينكه‌ بدانيد در “خط‌ عمودی‌” چه‌ كلماتی‌ در شرف شکل‌گیری‌ است‌، مشغول‌ پر كردن‌ “خط‌ افقی‌” هستيد و ناگهان‌ متوجه‌…

ادامه “آسیب شناسی نسل خردگریز” »

دسته‌ بندی نشده

جنازة مسیو ژانتی در ساحل آشنا

Posted on 15 ژوئن 202214 فوریه 2024 By حسین دولت‌آبادی
جنازة مسیو ژانتی در ساحل آشنا

زودتر از هر روز بیدار شده بودم، در هوای گرگ و میش سحر، به کاج پیر پشت پنجره نگاه می‌کردم و مثل هربار تتمة رویای شبانه را به یاد نمی‌آوردم. راستی چرا پس از سال‌ها دریا و کارفرمای فرانسوی‌ام را به خواب‌ام دیده بودم؟ چرا مسیو ژانتی؟ ا غراق نخواهد بود اگر بنویسم من عمری…

ادامه “جنازة مسیو ژانتی در ساحل آشنا” »

دسته‌ بندی نشده

چگونگی « نقد شعر » در ایران

Posted on 14 ژوئن 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
چگونگی « نقد شعر » در ایران

زنده یاد « احسان طبری » طی سال‌های اخیر درباره ی شعر و نقد شعر کهن و شعر امروزی در کشور ما کتب و رسالات فراوانی نوشته شده است. یکی از جالب ترین کتب در این میانه صور خیال در شعر فارسی از شفیعی کدکنی است. در کتاب ذکر شده ابتدا این صور خیال مورد…

ادامه “چگونگی « نقد شعر » در ایران” »

دسته‌ بندی نشده

پسر ِهفتمِ مادرِ ما

Posted on 11 ژوئن 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
پسر ِهفتمِ مادرِ ما

حاجی ریزه درچند سالة اخیر با توجه به امکانات و تسهیلات دنیای مجازی وجیزه‌هائی محض تغییر ذائقه در صفحة فیسبوک نوشته‌ام. این نوشته‌های کوتاه اگر چه تا داستان و قصه فرسنگ‌ها فاصله دارند و آن کمبود را جبران نمی‌کنند، ولی تسلی خاطرند و از این گذشته، اثر و رد پائی به جا می‌گذارند تا موضوع،…

ادامه “پسر ِهفتمِ مادرِ ما” »

دسته‌ بندی نشده

ریشه در باد

Posted on 30 می 20229 فوریه 2025 By حسین دولت‌آبادی
ریشه در باد

مادرم از ولایت‌اش آواره شده بود؛ این تحقیر، خواری و خفّت را بر نمی‌تابید؛ دم به دم بغض می‌کرد و در انتظار وانت باری، خاموش اشک می‌ریخت. کربلائی عبدالرسول که این‌همه را پیش‌‌بینی کرده و حدس زده بود، دور از چشم مردم و بی‌سر و صدا از قلعه رفته بود. پدرم تا آن‌جا که ممکن…

ادامه “ریشه در باد” »

دسته‌ بندی نشده

آسمان، آفتاب و آینه

Posted on 23 آوریل 202211 دسامبر 2024 By حسین دولت‌آبادی
آسمان، آفتاب و آینه

فصلی از رمان «زندان سکندر» تبعید اگر چه دیوار و حصاری مرئی نداشت ولی از انفرادی زندان تنگ‌تر بود و زمان در این گوشة دنیا مفهوم تازه‌ای می یافت. در آن سالها هر روز و از هر پنجره ای‌که به میهن‌ام نگاه می‌کردم به جز تباهی، فاجعه، ظلم، درد و رنج چیزی نمی‌دیدم. انحطاط، مردم…

ادامه “آسمان، آفتاب و آینه” »

دسته‌ بندی نشده

دورانِ خوابگردی‌ (1)

Posted on 6 آوریل 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
دورانِ خوابگردی‌ (1)

صفی برزخ چند روز مانده به نو‌روز از دنیا رفته بود؛ خبر مرگ او دیر به سوسن‌آب رسیده بود؛ مراسم خاکسپاری، مجلس ختم برگزار شده بود؛ آه و ناله‌ها، شیون و زاری‌ها فروکش کرده بود؛ گیرم همسر و دخترهای برزخ هنوز سیاه می‌پوشیدند و در اتاق طبقة همکف خانه، از همولایتی‌هائی که مثل ما با…

ادامه “دورانِ خوابگردی‌ (1)” »

دسته‌ بندی نشده

سگ‌هایِ صادقِ ایران خانم

Posted on 30 مارس 202218 آوریل 2024 By حسین دولت‌آبادی
سگ‌هایِ صادقِ ایران خانم

ماکسیم گورکی، نویسندۀ بزرگ روس سخنی دارد به این معنا: «اربابی شبیه بیماری آبله است، وقتی بهبود می‌باید، اثرش باقی می‌ماند». باری، در دیاری که من چندین سال آموزگار بودم، نظام ارباب و رعیّتی به مرور از میان رفته بود، موتورهای آرتزین جایِ قنایت های خشکیده راه گرفته بودند و خرده مالک‌های همیشه بدهکار، جانشین…

ادامه “سگ‌هایِ صادقِ ایران خانم” »

دسته‌ بندی نشده

نویسنده‌ای که کتاب شد

Posted on 28 مارس 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
نویسنده‌ای که کتاب شد

هیچ انسانی تا ابد زنده نمی‌ماند، همه، دیر یا زود می‌میرند، مرگ کور و کر است، شاه و گدا، شاعر و فاجر را از هم تمیز و تشخیص نمی‌دهد و در روز موعود همه را از دم تیغ تیز می‌گذراند. گور‌ها و گورستان‌های بی شمار دنیا، محصول کار شیانه روزی مرگ اند. کسانی در سینه…

ادامه “نویسنده‌ای که کتاب شد” »

دسته‌ بندی نشده

سال‌ها، کلیشه‌ها، واژه‌هایِ نخ نما

Posted on 23 مارس 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی

          حقیقت تلخ‌است و تلخی، طعم این سال‌ها و مزة زمانة ماست. من از سال‌ها پیش، از زمانی که قلم به دست گرفته‌ام، به حقیقت وفادار بوده‌ام و از بیان آن ابائی نداشته‌ام و ابائی ندارم. گیرم که این جانبداری به مذاق بسیاری خوش نیامده و خوش نمی‌آید. بماند. برگردم به…

ادامه “سال‌ها، کلیشه‌ها، واژه‌هایِ نخ نما” »

دسته‌ بندی نشده

جنازه‌ای در ساحلِ دریایِ هرات

Posted on 11 مارس 202221 ژانویه 2025 By حسین دولت‌آبادی

در آن دیاری که من به دنیا آمدم، مردم با ته لهجة محلی می‌گفتند: «کونِ سیاه و سفید لبِ دریایِ هرات معلوم مَرَه» این مثل مانند شعر حافظ نیازی به ترجمه، توضیح، تفسیر و تأویل ندارد. در ولایت، اگر کسی سر جای خودش نبود، در بارة وجود ذیجودش دچار توهم شده بود و لاف و…

ادامه “جنازه‌ای در ساحلِ دریایِ هرات” »

دسته‌ بندی نشده

دیدارِ نعش کش و ساواکی

Posted on 4 مارس 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی

در دوران جنگ ایران و عراق، در جادة اهواز به آشنائی برخوردم که چند سال پیش از انقلاب در زندان جمشیدیه با او همکاسه و با رفقای لات و رند او چندبار همپیاله شده بودم. باری، از او پرسیدم: «این روزها چکار می‌کنی؟» گفت: «نعش کش شدم!» و بعد در‌سردخانة کامیون را باز کرد تا…

ادامه “دیدارِ نعش کش و ساواکی” »

دسته‌ بندی نشده

دوری از زبان مادری

Posted on 22 فوریه 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی

سال‌ها پیش که هنوز زخم ها تازه بود و بسباری از مهاجرین و تبعیدی‌ها روزشماری می‌کردند تا ‏امروز و فردا به وطن بر می‌گشتند، به دوستی که نزدیک به یک نسل از من بزرگتر بود، گفتم که ‏ما اگر بتوانیم تا آخر درتبعید سالم بمانیم، بله، سالم بمانیم و فاسد نشویم، شاهکار کرده‌ایم، یا به…

ادامه “دوری از زبان مادری” »

دسته‌ بندی نشده

مرزهایِ محو برادری

Posted on 4 فوریه 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
مرزهایِ محو برادری

فصلی از چکمة گاری من زیر دست برادرم نقاش ساختمان شده بودم؛ به‌اصطلاح به دست خاله نگاه کرده، مثل خاله غربیله می‌کردم: منظور «تند و تیز کار کردن!!» را از علی حُر آموخته بودم و مثل او بی مبالات بار آمده بودم و به تمیزی زیاد اهمیّت نمی‌دادم. این برادر ما اگر چه سریع و چابک…

ادامه “مرزهایِ محو برادری” »

دسته‌ بندی نشده

ابن زیادِ بن موسی

Posted on 29 ژانویه 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
ابن زیادِ بن موسی

  فصلی از جلد دوم « کبودان» ميكائيل ذوق زده و پرشور، مي‌خواست هرچه زودتر خودش را به بندر برساند و از آنجا راه به راه ، بي‌معطلي به ولايت برود و ساماني به زندگي‌‌اش بدهد. اگر شد سفري به مركز بكند و سراغي از پسرش بگيرد و تكليف زن و بچه‌اش را روشن كند….

ادامه “ابن زیادِ بن موسی” »

دسته‌ بندی نشده

آخر شاهنامه

Posted on 8 ژانویه 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
آخر شاهنامه

فصلی از جلد سوم «گدار» اگر بخواهم تمام اسم‌هائي را كه من و‌ مشكي از اوّل تا آخر يدك مي‌كشيديم، دنبال هم قطار كنم، مثنوي هفتاد من كاغذ مي‌شود. نه، منظورم القاب و‌ عناوين ما نبود. گيرم ‌كه اين‌ اسم و‌رسم‌ها هركدام داستان و تاريخچة جداگانه‌اي دارند: گرگوارما سه سال و‌نيم از عمر عزيزش را تلف كرد تا…

ادامه “آخر شاهنامه” »

دسته‌ بندی نشده

دیدارِ دیوِ سفید

Posted on 3 ژانویه 202213 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی

فصلی از « چکمه ی گاری» تیمور لنگ و مادرش گویا شبانه از مهرآباد رفته بودند و من او را تا چند سال ندیدم و از سرنوشت شوکت آفرودیتا بی‌خبر ماندم؛ هر چند هر از گاهی شایعه‌ای در بارة آفرودیت بر سر زبانِ همسایه‌‌ها می‌افتاد و اگر توی کوچه با دختر برزخ رو به رو…

ادامه “دیدارِ دیوِ سفید” »

دسته‌ بندی نشده

‏«دنیا خانة من است»‏ – 1996- گفتگو با سپیده فارسی

Posted on 24 دسامبر 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی

حدود یک چهارم قرن پیش، سپیدة فارسی برای تهیة مستندی از زندگی نویسندگان و هنرمندان ‏مهاجر (تبعیدی) با من مصاحبه کرد. گفتگوی ما بیش از نصف روز به درازا کشید و نزدیک به ‏چهار ساعت فیلمبرداری و ضبط کردند. این فیلم به نام «دنیا خانة من است» ساخته و این‌جا و ‏آن جا به نمایش…

ادامه “‏«دنیا خانة من است»‏ – 1996- گفتگو با سپیده فارسی” »

دسته‌ بندی نشده

یاگو بر بامِِ خانه ی سوسن آب

Posted on 17 دسامبر 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
یاگو بر بامِِ خانه ی سوسن آب

خانة محلة سوسن‌آب یک طبقه بود و ما اگرچه پشه‌بند نداشتیم، ولی مانند همسایه‌ها سرتاسر‌تابستان روی پشت بام می‌خوابیدیم. مادرم در شب‌هایِ اول گویا خوابِ پلشتی دیده بود، دلچرک شده بود و در آن‌جا دل نمی‌گذاشت. آن خانه از چشم مادرم بد‌یمن بود، به دل‌‌اش برات شده بود که دیر یا زود اتفاق ناگواری برای…

ادامه “یاگو بر بامِِ خانه ی سوسن آب” »

دسته‌ بندی نشده

سالِ سگ

Posted on 11 دسامبر 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
سالِ سگ

شبِ  اعدامِ  ببرِمازندران، پيامبر پرنده  را  در گوشة حيـاط زندان از ياد بردند و  با جنازة معدومين رفتند و تا آفتاب بر نيامد و  هوا روشن نشد، سراغی از من نگرفتند.  بعد از مراسم اعدام تب و لرز کردم،  توی جا افتادم و با مرگ همخانه شدم.  مرگ بختکی بود که در تمام آن سال ها تا مجالی می يافت پا بر گلوگاهم می گذاشت و  من مانند برّة ذبح شده ای در مسلخ می لرزيدم، دست و پا می زدم و سراسيمه و ليچ عرق از خواب می پريدم و کنار تخت سالار زانو…

ادامه “سالِ سگ” »

دسته‌ بندی نشده

سوارکار پیاده

Posted on 10 نوامبر 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
سوارکار پیاده

  سردردهای مزمن‌را از پدرم به ارث برده بودم. میراث‌ دانش! بابا بعد از مرگ مادر تا سال‌‌ها از سر دردهای مزمن رنج  می‌برد و دایم از پا درد می‌نالید. دردها و بیماری ها همه جا با او بودند تا سرانجام در خانة کوی کلیسا از پا در‌آمد و در جمشیدآباد تهران تا آخر عمر زمینگیر…

ادامه “سوارکار پیاده” »

دسته‌ بندی نشده

مهر میهن هرگز از دل‌ بیرون نمی‌رود

Posted on 21 اکتبر 202112 آوریل 2025 By حسین دولت‌آبادی
مهر میهن هرگز از دل‌ بیرون نمی‌رود

سیاوش پورستاریان نقل از نشریه شهریور رمان قلعة گالپاها، تازه‌ترین اثر حسین دولت‌آبادی، نویسندة ایرانی ساکن فرانسه، را همان‌قدر می‌توان رمان نامید که یک خودزندگی‌نامه. با این حال، این رمان در مجموع در ستایش میهن است.حسین دولت‌آبادی که حدود چهار دهة گذشته را در تبعید و دور از وطنش گذرانده، تاکنون رمان‌هایی چون کبودان، در…

ادامه “مهر میهن هرگز از دل‌ بیرون نمی‌رود” »

دسته‌ بندی نشده

بختک

Posted on 18 اکتبر 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
بختک

من در زندان کم و بیش با آثار و افکار انقلابیون آشنا شده بودم، ولی مانند طلعت ترابی و آن مردمی که سر از پا بی‌خبر به دنبال امام راه افتاده بودند، خوش بین و امیدوار نبودم. به گمان من تاجبانو حق داشت وقتی به طعنه می‌گفت: « از آخوند جماعت آبی گرم نمی‌شه، چیزی…

ادامه “بختک” »

دسته‌ بندی نشده

هزاردستانِ کاسخانة ما

Posted on 19 سپتامبر 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
هزاردستانِ کاسخانة ما

روزها از پی‌هم می‌آمدند، مکرر می‌شدند و می‌رفتند. هر روز تکرار کسالت بار روز گذشته بود و هر آدمی که می‌دیدم، تکرار کسی‌ که بارها دیده بودم. در آن روزها هیچ اتفاقی نمی‌افتاد و همة روزها مانند دانه‌های تسبیح، مانند روزهای یک زندانی، به‌ هم شباهت داشتند. حسن مرغدل به این زندگی یکنواخت و ملال‌آور…

ادامه “هزاردستانِ کاسخانة ما” »

دسته‌ بندی نشده

شارق و شاهکارها

Posted on 2 سپتامبر 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
شارق و شاهکارها

فصلی ار « چکمه ی پاری» میانه مردی پرحرف، سرزنده، تند و تیز و بشاش، به نام آقا‌رضا دو اتاق طبقة پائین خانه‌اش را به ما اجاره داده بود. این طبقة همکف فقط دو تا اتاق نیمه تاریک داشت که درهای دولنگة چوبی آن‌ها به راهرو باریکی باز می‌شدند. هر چه بود، بزرگ‌تر از خانة…

ادامه “شارق و شاهکارها” »

دسته‌ بندی نشده

مهتاب، کوسه و کارون

Posted on 2 آگوست 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
مهتاب، کوسه و کارون

فصلی از خون اژدها نریمان چند روز بعد از آن مراسم با شکوه عقد تدارک دیده بود، صدها دروغ و دغل برای ثریا بافته بود و زمینه را طوری چیده بود تا همراه ترک شیرازی‌اش به‌‌جزیره‌ای در یونان، به ماه عسل برود. همسرش از همه جا بی‌خبر بود و من به‌تازگی‌‌‌زیر نام سکرتر استخدام شده…

ادامه “مهتاب، کوسه و کارون” »

دسته‌ بندی نشده

سوهان روح

Posted on 6 جولای 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
سوهان روح

        فصلی از «چکمة گاری» من در ولایت با کار، زحمت و مشقّت بزرگ شده بودم و از کار واهمه‌ای نداشتم، با این‌همه ترجیح می‌دادم صبح تا شب سنگ و صخره به‌‌دوش می‌کشیدم و یا با کلنگ چاه می‌کندم، ولی سمباده نمی‌کشیدم. از سمباده زدن بیزار بودم؛ خش‌خش سمباده در طول روز…

ادامه “سوهان روح” »

دسته‌ بندی نشده

مرد رو به دیوار

Posted on 16 ژوئن 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
مرد رو به دیوار

فصلی از جلد دوم زندان سکندر . لودویک از حاشیة میدان والیبال همپای من راه افتاد: «واستا» – سهند، «مرد رو به دیوار» دوباره کار دست خودش داد. مرد رو به دیوار، ‌توی آشپرخانة بند آب داغ رو سرش‌ ریخته بود، خوشبختانه آب هنور کاملاً  جوش نشده بود. – مگه قرار نشد بچّه ها دیگه…

ادامه “مرد رو به دیوار” »

دسته‌ بندی نشده

… گفت آن که يافت مي نشود، آنم آرزوست!                                      

Posted on 1 ژوئن 202126 نوامبر 2024 By حسین دولت‌آبادی
… گفت آن که يافت مي نشود، آنم آرزوست!                                      

    به یاد دوست، به یاد اکرم فرمهینی  جانم كه تو باشي!  هربار كه فانوسم را بالا مي‌گيرم و درتاريكي گذشته ها به دنبال گمشده‌اي مي‌گردم، به ياد آن پسرك بي‌بضاعت روستائي، سكة تيموري و خاك سرخ «داش‌ها» مي‌افتم. مردم ولايت ما به كورة آجرپزي مي‌گويند: «داش!» چرا؟ نمي‌دانم. گيرم آن سكة كهنة تيموري و خاك…

ادامه “… گفت آن که يافت مي نشود، آنم آرزوست!                                      ” »

دسته‌ بندی نشده

پیرکشتِ خر مهر

Posted on 29 می 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
پیرکشتِ خر مهر

                                فصلی از «چکمه ی گاری» آفرودیت شب‌هایِ تابستان روی پشت بام، زیر پشه‌بند می‌خوابید، روزهای جمعه خیلی دیر از خواب بیدار می‌شد؛ منتظر می‌ماند تا ‌پسرهای کربلائی عبدالرسول توی اتاق دوره سفر می‌نشستند تا نمایش هر روزه‌اش را با مهارت…

ادامه “پیرکشتِ خر مهر” »

دسته‌ بندی نشده

شوکت آفرودیت و تاراس بولبا

Posted on 12 می 202110 دسامبر 2024 By حسین دولت‌آبادی
شوکت آفرودیت و تاراس بولبا

فصلی از «ریشه در باد» پس از مهاجرت، پدر و مادرم در‌پایتخت و حومه دوست و آشنای تازه‌ای نیافتند و تا آخر فقط با همولایتی‌ها حشر و نشر داشتند. شاید اگر برادرم هر از گاهی دوستان‌اش را به خانه نمی‌آورد، آن‌ها هرگز غریبه‌ها را از نزدیک نمی‌دیدند. مرزهایِ دنیای من نیز تا مدت‌ها محدود و…

ادامه “شوکت آفرودیت و تاراس بولبا” »

دسته‌ بندی نشده

رؤيای اصحاب کهف

Posted on 28 آوریل 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
رؤيای اصحاب کهف

 فصلی از جلد سوم رمان «گُدار» فلک را روی ايوان دژ جمال ميرزا ديده بودم و تا روزها به درختچة گل ياس سفيد پای پنجره و شکوفه های گيلاس و قامت رعنای فلک فکر می‌کردم و خيال می‌بافتم. خودم را به جای جمال می‌گذاشتم، چشم هايم را می بستم تا گرمای تن مرمری و عطر پوست او را که مثل…

ادامه “رؤيای اصحاب کهف” »

دسته‌ بندی نشده

مصاحبه با اسد سیف

Posted on 25 مارس 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
مصاحبه با اسد سیف

در باره ی «قلعه ی گالپاها» اسد سیف- چرا و چطور شد که به سراغ خاطرات رفتی. حسین دولت آبادی – در کتاب «قلعة گالپاها» اگر چه به دوران کودکی‌ام پرداخته‌ام، ولی قصد نداشته‌ام خاطرات‌‌ام را بنویسم. چرا؟ چون من شخصیّتی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هنری نیستم و چنین تصوری در بارة خودم ندارم که…

ادامه “مصاحبه با اسد سیف” »

دسته‌ بندی نشده

همه چیز با زمان می‌رود

Posted on 23 فوریه 20219 مارس 2024 By حسین دولت‌آبادی
همه چیز با زمان می‌رود

      … چند‌سال پیش این نامه را در جواب «برادری» نوشتم که از من خواسته بود به ایران برگردم و خانه‌ام را در شهریار بفروشم. سال‌ها گذشتند و من به میهن ام برنگشتم، «خانه» را که کلنگی شده بود، کوبیدند و عزیزی خبر خرابی آن را در این سر دنیا به من داد، سال‌ها باز هم…

ادامه “همه چیز با زمان می‌رود” »

دسته‌ بندی نشده, نامه

سقوط رویاها

Posted on 15 فوریه 202113 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی
سقوط رویاها

فصلی از «رمان مریم مجدلیه» چشم‌هایِ درشت، سیاه و زیبایِ‌کمال گود افتاده و ‌رقت‌انگیز شده بودند و نگاه‌اش قلب‌ام را به درد می‌آورد. «ببین، اگه چند روز دیگه بگذره، پول بلیط هواپیما خرج می‌شه و ما مثل خیلی‌ها در آنکارا به پیسی می‌افتیم» کمال مبهوت بود و انگار حرفهایم را نمی شنید «کمال، بازگشت به…

ادامه “سقوط رویاها” »

دسته‌ بندی نشده

صفحه‌بندی نوشته‌ها

قبلی 1 … 3 4 5 … 8 بعدی

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme