فراری
در آن ولایتی که من به دنیا آمدم و بزرگ شدم، به مردمی که تا بیکار میشدند و تا دستشان از کار میافتاد، دهانشان از کار میافتاد، میگفتند: «دست بهدهان». رعیت، مزدورها، فعلهها، در یک کلام کارگرها از این قماش بودند من از دوران جرهگی با این مفهوم و با معنایِ کار و رابطۀ آن…