Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

چوبین‌ در « چاپ دوم»

Posted on 23 آوریل 201715 فوریه 2024 By حسین دولت‌آبادی

اشاره

چند سال  پيش از  ميان  مجموعه ياد داشت هائی که برای اين رمان برداشته بودم، مطلبی  زير عنوان  چوبين‌در تنظيم کردم که به همّت  ناصر مهاجر در کتاب زندان چاپ شد. عناصر اصلی آن داستان  به شکل و  شيوة تازه‌ای در  اين رمان ادغام شدند.

 نيازی به ياد آوری  نيست که در انتخاب اسامی آدمها هيچ فرد و يا خانوادة خاصی مورد نظر نويسنده نبوده است و مانند هر رمان ديگری، تشابه احتمالی نام ها تصادفی است.

رمان چوبین‌در نخستین بار در‌سال 2011 میلادی در چاپخانة باقر مرتضوی ( آلمان، کلن) با هزینة نویسنده به قول قدما به زیور چاپ آراسته گردید. پخش و نشر رمان را انتشارات فروغ به عهده گرفت و لذا «ناشر» آن شد.

باری، از ویراستاری و تصحیح اشتباهات تایپی و املائی که بگذرم، از آنجا که به دستکاریِ گذشته باور ندارم، رمان را بازنگری و بازنویسی نکرده‌ام و دست به ترکیب آن نزده‌ام.

و اما مدیر نشر مهری، هادی خوجینیان که در عرض دو سال کبودان، باد سرخ و ایستگاه باستیل را چاپ و نشر کرده بود، به تجدید چاپ رمان چوبین‌در نیز همت گماشت.

*

بعد از مراسم اعدام تب و لرزکردم،  توی جا افتادم و با مرگ همخانه شدم.  مرگ بختکی بود که در تمام آن سال ها تا مجالی می‌يافت پا بر گلوگاه‌ام می‌گذاشت و  من مانند برّة ذبح شده‌ای در مسلخ می‌لرزيدم، دست و پا می‌زدم و سراسيمه و ليچ عرق از خواب می‌پريدم و کنار تخت سالار زانو می زدم و از مهتاب و  جوخة آتش و بوی شبدر حکايت می‌کردم: بوی  خوش شبدر  همراه نسيم خنک از دشت می آمد، جغدی بر ويرانه های گورستان متروک آبادی شيون می‌کرد. شب خاموش و وهم انگيز بود و ماه به نرمی بر يال تپّه ها می‌نشست. آرام آرام از خاک ريز بالا رفتم. دنيا دور سرم چرخيد، يکدم نگاهم به ماه افتاد و لبخندی روی لب هايم جوانه زد. دم آخر بود و  نبايد کسر می آوردم. به آن هيولای چند سر خيره نگاه کردم و تا فرياد نمی کشيدم، لبم را به دندان گزيدم. شهابی ارغوانی از دهان اژدها بيرون جهيد. غرّش تندر زير طاق آسمان پيچيد، خون بر چهرة ماه پاشيد و آن پرندة کور از قفس سينه ام بيرون پريد. زمين زير پايم دهان باز کرد، زمانی در خلاء معلق ماندم و مانند پر کاهی دور خودم چرخيدم، به عمق گودال غلتيدم و همة ستاره های آسمان بر جنازه‌ام فرو باريدند.

*

علاقمندان برای خرید و یا سفارش این کتاب می توانند با نشانی زیر تماس بگیرید

mehripublication@gmail.com

رمان, کتاب

راهبری نوشته

Previous Post: خاموشی دریا (1)
Next Post: شبح

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme