Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

زندگی نامه

Posted on 29 آگوست 201225 ژانویه 2025 By حسین دولت‌آبادی

 

 حسین دولت آبادی

 کار، آثار، زندگی

حسین دولت آبادی، فرزند فاطمه و عبدالرسول (پسر ششم خانواده) در بهار سال ۱۳۲۶ در روستای دولت آباد، (ناحیة ۲ سبزوار) به دنیا آمد، دوران ابتدائی را در دبستان مسعود سعد روستای دولت آباد از سر گذراند و مانند سایر کودکان و نوجوانان روستائی کارهائی مانند وجین، خوشه چینی، درو، جالیزبانی، چوپانی، خرمنکوبی، کشت و کار و آبیاری و غیره …را تا نوجوانی تجربه کرد و در دکان سلمانی کربلائی عبدالرسول ( پدر) با این حرفه نیز کم و بیش آشنا شد.

در سال ۱۳۴۰ برای ادامة تحصیل به شهر سبزوار رفت و در دبیرستان ابن یمین نام نویسی کرد. چندی بعد، در سال ۱۳۴۲ همراه خانواده‌اش به پایتخت مهاجرت کرد و در نتیجه تحصیلات دورة متوسطة او در نیمة سال دوم تحصیلی متوقف ماند و برای همیشه دبیرستان را وداع گفت. به محض ورود به پایتخت، همراه و همپای برادرهای ناتنی‌اش علی و حسن به کار نقاشی ساختمان پرداخت و برای ادامة تحصیل در کلاس‌های شبانة خوارزمی نام نویسی کرد. در سال ۱۳۴۴به استخدام نیروی هوائی ارتش شاهنشاهی در آمد، به مدت سه سال «درجه دار» بود و همزمان شبانه درس می خواند. بعد از کسب دیپلم طبیعی برای ورود به دانشکدة خلبانی امتحان‌های ابتدائی را از سر‌گذراند. در پایان آزمایش‌ها با فرمانده درگیر شد و نزاع آن‌ها به اهانت کشید و در نهایت منجر به فرار او ارتش گردید. در دوران فرار، بارها و بارها در جستجوی کار و امرار معاش به جنوب، شرق، شمال و مرکز ایران سفرها کرد و به حرفة قدیمی، یعنی نقاشی و سایرکارهای ساختمای پرداخت. در دورانی که هنوز فراری ارتش بود، عاشق شد و در سن بیست و چهار سالگی ازدواج کرد، ثمرة این ازوداج سه فرزند است به نام های ماریار، رکسانا و آناهیتا. چند ماه بعد از ازدواج، دو بار در دادگاه نظامی محاکمه و به جرم فرار از خدمت و توهین و تمرّد محکوم، زندانی و از ارتش شاهنشاهی اخراج گردید. در زندان‌ها و بازداشتگاه – های مختلف ارتش بیش پانصد صفحه یادداشت نوشت: ( طبلِ بزرگ زیر پایِ چپ) که هنوز آن‌ها را چاپ نکرده است. تجربة «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را در چند ماهی که در انتظار خبرِ کارگزینی در بلاتکلیفی به سر می برد از سر گذراند تا سرانجام در ادارة آموزش و پرورش شهریار استخدام و در روستاهای آن ناحیه معلم شد. رمان کبودان را در این سال‌ها نوشت و انتشارات امیرکبیر آن را در سال 1357 چاپ کرد. یک سال بعد از انقلاب بهمن ۱۳۵۷او را به جرم تبلیغ مرام و مسلک اشتراکی و همکاری با «گروهک های » ضد انقلاب و «تحریر کُتُب ضّاله» محاکمه، «پاکسازی» و از آموزش و پرورش اخراج کردند. در سال ۱۳۵۹ «کارگاه آهنتاب» را به یاری دوستی و با همکاری اهل حرفه و فن، دایر کرد و به ساختن کابینت آشپزخانه و لوازم دفتری پرداخت. نمایشنامة دیو باد و فیلمنامة تلویزیونی پائیز صحرا و نمایشنامة آدم سنگی را در این سال‌ها نوشت ( نمایشنامة گالپاها، پرواز قمری، میرزاگاچی و فیلمنامه تبار را نیز در این دوران نوشت. این آثار هنوز بازنگری و چاپ نشده اند.) حسین دولت آبادی در پی اختناق سیاسی و تهدید سپاه و بسیج در پائیز سال ۱۳۶۳ ناگزیر به فرار از ایران و جلای وطن شد، نخست به ترکیه رفت و در مدتی که در آنکارا بود، سفرنامه‌ای به نام نیش زنبور (دوران) نوشت که هنوز آن را چاپ نکرده است. پس از دو ماه، از آنکارا بسوی پاریس پرواز کرد و در ۲۴ دسامبر ۱۹۸۴ میلادی وارد فرانسه شد. از این تاریخ تا به امروز به عنوان پناهندة سیاسی و تبعیدی در فرانسه، در حومة پاریس زندگی می‌کند

در حومة پاریس، بعد‌از دوره های آموزشی زبان و آشنائی نسبی با محیط، دو سالی به پیستوله کاری و نقاشی ساختمان مشغول بود. در این سالها نمایشنامة قلمستان و رمان درآنکارا باران می بارد و مجموعه قصة ایستگاه باستیل را نوشت. پس از دو سال پیستوله کاری بیمار شد، به دلیل بیماری ناشی از این شغل، بنا به دستورِ پزشکِ‌کار از رنگپاشی معاف گردید و ادارة کاریابی فرانسه یک دورة هیژده ماهة حسابداری را به او پیشنهاد کرد. دیپلم حسابداری را گرفت، ولی در این رشته شغلی نیافت و ناچار شوفر تاکسی شد. حسین دولت آبادی از سال 1994 تا سال 2008 میلادی به مدت شانزده سال در شهر پاریس و حومه به عنوان شوفر تاکسی رانندگی ‌کرد. در این سال‌ها رمان سه جلدی گُدار، رمان باد سرخ و رمان چوبین در را نوشت و انتشارات نقطه در پاریس و انتشارات فروغ در آلمان آن‌ها را چاپ کردند. حسین دولت‌آبادی به دلیل سنگینیِ کار معیشتی و‌کار فرهنگی، یعنی رانندگی تاکسی روزی دوازده ساعت و شش روز در هفته، نویسندگی و مسؤلیّت در کانون نویسندگان ایران «در تبعید» دوباره بیمار شد و ادامة رانندگی تاکسی برایش غیر ممکن گردید و در بهار سال 2008 میلادی به ناچار از این کار کناره گرفت و زودتر از موعد باز نشسته شد. در این سال‌ها رمان زندان سکندر ( سه جلد) و رمان دارکوب، رمان خون اژدها، رمان مریم مجدلیه  و قلعة گالپاها را نوشت که  نشر ناکجا و نشر مهری به ترتیب آن ها را چاپ کردند.رمان اتو بیوگرافیک « دوران» رمان اُلنگ،را در دوران کرونا نوشت که نشر ناکجا آنها را به ترتیب چاپ کرد. مجموعه مقالۀ «نگاه سیّاره» و رماان اتو بیوگرافیک «ریشه در باد» و « چکمۀ گاری» و « خاک دامنگیر» حاصل کار سالهای اخیر اوست که تا هنوز چاپ ومنتشر نشده اند.

حسین دولت‌آبادی دراین سالها با نشریات خارج از کشور همکاری داشته  و بیش از چهل مقاله در زمینه‌های مختلف هنری و فرهنگی نوشته است. از اینهمه کتابی فراهم آمده به نام نگاه سیّاره که آمادة چاپ‌‌است. حسین دولت آبادی از سال 1989 عضو کانون نویسندگان ایران «در تبعید» است و  در این مدّت، چند دوره مسؤلیت دبیری « کانون» را نیز به عهده داشته است.

 

تاریخ و محل چاپ آثار

 

کبودان «رُمان» انتشارات اميرکبير، ايران، چاپ اوّل۱۳۵۷چاپ دوم، لندن، نشرمهری، 1395 خورشیدی

قلمستان « نمايشنامه» انتشارات ايران فردا، پاريس. 1367 خورشدی

آدم سنگی «نمايشنامه» انتشارات ايران فردا، پاريس. 1368 خورشیدی

ايستگاه باستيل «مجموعۀ داستان» انتشارات افسانه، سوئد 1373 خورشیدی

در آنکارا باران می بارد « رمان» انتشارات عصر جديد، سوئد. 1375 خورشیدی
چاپ دوم، نشر ناکجا، پاریس 1392 خورشیدی

گُدار «رُمان» در سه جلد:

1-  موريانه های قصر فيروزه  نشر نقطه پاریس (جلد اوّل ۱۳۸2خوشیدی)
2- نفوس قصر جمشيد جلد دوّم انتشارت فروغ آلمان، ( ۱۳۸۴خورشید)
3- زائران قصر دوران جلد سوّم انشارات فروغ آلمان ( ۱۳۸۷ خورشیدی)

                   چاپ دوم رمان،  1397 خورشیدی نشر مهری ، لندن

باد سرخ رُمان چاپ اول ( ۱۳۸۸ خورشیدی) چاپ دوم 1395 خورشیدی لندن

چوبین در «رمان» انتشارات فروغ چاپ اول (۱۳۸۹خورشیدی) چاپ دوم سال 1394 خورشیدی، نشر مهری، لندن

زندان سکندر ( رمان، سه جلد 1393) نشر ناکجا، پاریس

1- سوار کار پیاده ( جلد اول)

2- جای پای مار ( جلد دوّم)

3- خانة شیطان ( جلد سوم)

 دارکوب ( رمان) نشر ناکجا 1395پاریس

خون اژدها (رمان) 2017 میلادی، نشر مهری، انگلیس

 مریم مجدلّیه(رمان)، نشر مهری، انگلیس

قلعه ی گالپاها (سرگذشت- رمان) نشرمهری 2020 لندن

دوران (سرگذشت- رمان) نشر ناکجا- پاریس، 2023

ُالنگ (رمان ) نشر ناکجا 2025 پاریس

بزودی منتشر می شود:

نگاه سیّاره ( مجموعه مقالات)

ریشه در باد (رمان اتو بیوگرافیک)

چکمۀ گاری (رمان اتو بیوگرافیک)

خاک دامنگیر ( رمان اتوبیوگذرافیک)

امر محتوم یاد نامه ها

                            

 

زندگی نامه

راهبری نوشته

Previous Post: مصاحبه با مسؤل کانون فرهنگی چوک Chouk
Next Post: نامه‌ای به حسین دولت آبادی

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme