Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

کوراوغلو

Posted on 15 سپتامبر 202515 سپتامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی

زمینه ی اجتماعی و سیاسی:

در دوران جنگ‌هاي خونين ايران و عثماني در سال 1629 شورش همبستة تهیدستان شهري و ‏دهقانان در طالش روي داد كه شاه عباس و خان‌هاي دست نشانده‌اش را سخت مضطرب كرد. ‏شورشيان مال التجاره ي شاه عباس و خان‌ها، و ماليات جمع آوري شده و هر چه را كه به نحوي ‏مربوط به حكومت مي شد به غارت بردند و ميان فقيران تقسيم كردند. حاكم طالش «سارو ‏خان» به كمك خوانين ديگر، شورش آن نواحي را سركوب كرد. در قاراباغ مردي به نام «ميخلي ‏بابا» دهقانان آذربايجاني و ارمني را گرد خود جمع كرد و به مبارزه با خانخاني و خرافات مذهبي ‏پرداخت. وي با ياران خود در روستاها مي‌گشت و تبليغ مي‌كرد و روستاييان به اميد نجات از زير ‏بار سنگين ماليات‌ها و ظلم خوانين و به قصد دگرگون كردن وضع اجتماعي، به‌گرد او جمع ‏مي‌شدند. نهضت ميخلي بابا آرام آرام قوت گرفت و آشكار شد و در سراسر قاراباغ و ارمنستان و ‏نواحي اطراف ريشه دواند و تبليغ نهاني او سرانجام به شورشي مسلحانه مبدل شد. در جنوب غربي ‏آذربايجان نیز قيام جلالي لر (جلاليان) سراسر اين نواحي را فرا گرفته بود. طرف اين قيام، كه ‏بيش از سي سال دوام يافت، سلاطين عثماني، شاه عباس و خان‌ها و پاشاها و فئودال‌ها و حكام ‏دست نشاندة حكومت مركزي بودند. در گيرودار این رويدادهاي سياسي و اجتماعي بود كه آثار ‏هنري نيز گل كرد و سيماهاي حماسي آذربايجان از ساز و سوز عاشق ها بر پاية قهرمانان واقعي و ‏حوادث اجتماعي به وجود آمد و قهرمانان ادوار گذشته با چهره‌هاي آشناي خود در جامه هاي نو ‏بازگشتند و با قهرمانان زمان درآميختند. سيماي تابناك و رزمنده و انساني كوراوغلو از اين چنين ‏امتزاجي شکل گرفت.‏

داستان کوراوغلو، در جعرافیای وسیعی، از قفقار، ایران، افعانستان امروزی، تا آسیای میانه و برخی ‏نقاط دیگر گسترده‌‌است. در این جغرافیا، روایت کوراوغلو در قالب نمونه‌های آذربایجانی، قفقاری، ‏آناتولی، گرجی، ازبکی، ترکمنی، خراسانی، قشقائی و حتا توبولها یا گروه‌های تاتار در سیبری ‏سروده شده است. کوراوغلو قهرمان حماسی تمام این ملت‌هاست ‏

‏… و اما داستان اوراوغلو:‏

‏… به روایتی «علی‌کیشی» مهتر ارباب «حسن خان»، مادیانی را با اسبان افسانه‌ای و دریایی جفت ‏می‌کند؛ از این جفتگیری اسرارآمیز، دو کره اسب به دنیا می‌آیند که خیلی نحیف و لاغر اند. این ‏خبر به گوش‎ ‎حسن خان‎ ‎ارباب می‌رسد، دستور می‌دهد تا مهتر یکی از کره اسب‌‌ها را به او بدهد. ‏علی کیشی امر خان را اجابت کرده، کره اسبی به او پیشکش می‌کند. گیرم حسن خان با توجه به ‏ظاهر نحیف کره اسب، به خیال این که مهترش به او خیانت و اهانت کرده، کره اسب او را پس ‏می‌فرستد و دستور می‌دهد تا چشمان‎ ‎علی کیشی‎ ‎را از کاسه در آورند. پس از این واقعه، مردم به ‏روشن، به پسر‏‎ ‎علی کیشی‎ ‎لقب کوراوغلو. «کور زاده» یا «پسر مرد کور» می‌دهند. هر چند برخی ‏دیگر وجه تسمیة او را به «گوور اوغلو» یعنی «زادة پهلوان جنگجو» می‌دانند. کوراوغلی در زبان ‏ترکمنی، گوراوغلو تلفظ می‌شود. باری، علی‌کیشی پس از کور شدن به‌دست خان، همراه‎ ‎روشن و ‏آن دو کره اسب،‎ ‎از قلمرو خان می‌رود و پس از گذر از سرزمین‌های دور و ناشناس، سرانجام در ‏چنلی بئل «گردنة مه آلود» در کوهستانی سخت‌گذر با راه‌های پیچاپیچ، مسکن می‌گزیند. ‏در‎ ‎ترکمن صحرا‎ ‎دو منطقه به‌این نام وجود دارد؛ یکی نزدیک نیل کوه و دیگری در کنار روستای ‏صوفیان. روشن، کره اسب‌ها را با جادو، مانند پدرش درتاریکی پرورش می‌دهد و آن‌ها را ‏قیرآت‎ ‎و‎ ‎دورآت می‌نامد. کوراوعلو در شبی مهتابی، در قوشابولاق «دو چشمه» آب‌تنی می‌کند. ‏در آب این چشمه هنر عاشقی در او حلول می‌کند. پدر، علی‌کیشی از یک تکه سنگ آسمانی، ‏شمشیری برای پسرش می‌سازد، در دم آخر او را پند و اندر می‌دهد، سر می‌گذارد و می‌میرد‎.‎

روشن پدر را در قوشابولاق به خاک می‌سپارد و این‌جا و آن‌جا آواز می‌خواند و به‌ تدریج ‏آوازه‌اش از کوهستان‌ها می‌گذرد و در روستاها و شهرها به گوش همگان می‌رسد و دو کره اسب ‏بادبای او، قیرآت‎ ‎و‎ ‎دورآت نیز مشهور می شوند. در‌این مدت بسیاری از مردم عاصی و معترض به ‏کوراوغلو می‌پیوندند به تبلیغ افکار بلند و دموکرات کوراوغلو و چملی‌بئل می‌پردازند و راهنمای ‏شوریدگان و عاصیان به کوهستان می‌شوند. کوراوغلو و یاران‌اش در مقابل ظلم ظالمان و پاشاهان ‏و خان‌ها می‌ایستند و از حق مردم مظلوم و ستمدیده دفاع می‌کنند. کوراوغلو پس از کشمکشهای ‏فراوان سرانجام موفق می‌شود حسن خان را دستگیر و به چنلی بئل ببرد و به آخور ببندد و بدین ‏ترتیب انتقام پدرش را بستاند؛ هر‌چند هدف او فقط خوانخواهی و انتقام پدر نبود. او حامی تمامی ‏ستمدیدگان و رنجبران و مظلومان بود و در این راه مبارزه می‌کرد.‏

در اکثر آوازهای این داستان، آشیق یا عاشیق، (راوی)، با بیان « آدیم کور اوغلو دی» خود را به ‏جای کوراوغلو می‌‌گذارد و از زبان او حماسه را روایت می‌کند. از این داستان نسخه‌ای که به عنوان ‏نسخة پاریس شناخته می شود، در باکو چاپ شده است. آهنگساز بزرگ آذربایجان، «عزیز حاجی ‏بیگف»، اپرای معروقی براساس این داستان ساخته است.‏

‏.‏

www.dowlatabadi.net

‏ ‏تمبر، ملهم و متاثر از داستان «کوراوغلو»، در شوروی سایق

نامه

راهبری نوشته

Previous Post: پَرِش خیال

کتاب‌ها

  • دارکوب
  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت دوم)
  • گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت اول)
  • گفتگوی نیلوفر دهنی با حسین دولت آبادی
  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme