Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

آدم سنگی

Posted on 15 می 20164 آگوست 2024 By حسین دولت‌آبادی

سرگذشت کتاب‌ها بی شباهت به سرگذشت نویسنده‌های آن ها نیست، من نمایسنامۀ « آدم سنگی» را نخستین بار زیر عنوان «بلوا» در بهار سال 1359 خورشیدی، در روستای رامین شهربار نوشتم. محمود دولت آبادی و دوستا‌ناش دستنوشتۀ آن را خواندند و تصمیم گرفتند از خیر نمایشنامۀ «تنگنا»، اثر محمود دولت آبادی بگذرند و « بلوا» را با نام «کوخ نشینان» در تأتر نصر خیابان لاله زار تهران به روی صحنه ببرند. گیرم فلک نگذاشت غربیل را ببندند. «حزب الله» و فدائیان امام و اسلام عربده کشیدند، آن ها را با کارد و چاقو تهدید کردند  و در نتیجه در تأتر نصر تخته شد. باری محمود به من گفته بود، هنگام تمرین نمایشنامه تو به تماشا  می نشینی، به عیب و ایرادهای آن  پی می‌بردی و پس از اصلاح، آن را همزمان با اجرای نمایش چاپ می‌کنیم. این اتفاق میمون نیفتاد و من مدتی بعد مجبور به جلای وطن شدم. در تبعید یک پرده ( پردۀ پنجم) به آن افزودم و در بهار سال 1368 خورشیدی زیر عنوان « آدم سنگی» با هزینۀ خودم در پاریس چاپ کردم. 

باری

نمایشنامۀ آدم سنگی داستان زندگی و مبارزه سه برادر، دوستان و همکاران آن‌ها است که چند سال پيش از انقلاب بهمن 1357 از آذربايجان به تهران مهاجرت کرده‌اند. اين سه برادر ناتنی سابقه فعاليّت سياسی دارند و بعد از شکست حزب تودۀ ایران هر کدام به دنبال بخت خود می‌روند. برادر بزرگ بر سر پيمان می‌ماند و مانند قديم به خاطر تحقق آرزوها و آرمان‌هايش پایمردی و سماجت می‌کند، برادر ميانه پيمانکار می‌شود و برادر کوچک الکلی و لات و چاقوکش از آب در می‌آيد. نمايش در پنج پرده نوشته شده و جهانبخت «آدم سنگی» و خانواده او (همسر لال، سهراب که در درگيری با پليس کشته شده، سودابه که زندانی است) جان‌مايه اين داستان را تشکيل می‌دهند. در گذر از سال‌های خاکستری و پيش آمدهای ناگوار و سرانجام انقلاب، آدم‌ها ماهيّت و سرشت و ذات خود را بر ملا می‌کنند ولی جهانبخت به رغم از هم پاشيدن حزب و فرو ريختن همه چيز، سر سخت و سمج باقی می ماند، کوتاه نمی آيد و گردن به فرامين و دستورهای بالاها نمی‌گذارد و تسليم نمی‌شود. روياروئی دو برادر (بيوک و جهان) در آخر نمايش و در آلونک صيفی کارها و مخفيگاه جهان و همسرش رخ می‌دهد و همان‌جا و همان شب است که بيوک از ته حلق فرياد می کشد: « تو آدم نيستی، تو قلب نداری، تو آدم سنگی هستی …!»

طرح روی جلد: ایوب امدادیان

کتاب, نمايشنامه

راهبری نوشته

Previous Post: کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
Next Post: ايستگاه باستيل «چاپ اول»

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme