Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

مختصری در بارۀ فاشیسم

Posted on 12 اکتبر 202512 اکتبر 2025 By حسین دولت‌آبادی

اگر در برابر بی‌عدالتی و ظلم بی‌طرف بمانی، در واقع طرف ستمگر را گرفته‌ای Desmond Tutu (1)

مدعی سبب شد که من امروز بنشینم و این مطلب کوتاه را در بارۀ فاشیسم بنویسم و درسهای دورانی جوانی را دوره و مرور کنم

«فاشیسم» ایدئولوژی و نظام سیاسی اقتدارگرا و ملی‌گرای افراطی است که بر تمرکز قدرت سیاسی در دست یک حزب یا‌رهبر کاریزماتیک متمرکز می‌شود. ضد دموکراسی‌‌است و نهادهای دموکراتیک را تضعیف یا حذف می‌شوند و آزادی‌های مدنی به‌شدت محدود می‌گردند. ملی‌گرایی افراطی، ملت یا نژاد، برتر فرض می‌شود و هویت ملی به‌عنوان یک ارزش مقدس تبلیغ می‌گردد. رسانه‌ها، آموزش و اقتصاد زیر نظر حکومت قرار می‌گیرند تا جامعه به شکلی همگن و مطیع درآید. نظامی‌گری و خشونت سازمان‌یافته از سایر شاخصه های آن است: استفاده از زور برای حفظ نظم، حذف مخالفان و گسترش قدرت مشروع تلقی می‌شود. فاشیسم به‌شدت با ایدئولوژی‌های چپ‌گرا و ارزش‌های لیبرال مخالف است. اسطوره‌سازی و تبلیغات، استفاده گسترده از نمادها، مراسم‌، شعارها و تبلیغات برای ایجاد همبستگی ملی و پرستش رهبر از دیگر شاخصه های آنست. نمونه تاریخی شناخته‌شده فاشیسم،  نظام   Partito Nazionale Fascista    به رهبری   Benito Mussolini ( موسولینی) در ایتالیا است. این ایدئولوژی تأثیر زیادی بر شکل‌گیری رژیم‌های توتالیتر دیگر، از جمله (حزب نازی) در آلمان داشت. از منظر نظری، فاشیسم به‌طور گسترده در علوم سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی به‌عنوان یک نظام اقتدارگرای توده‌ای مطالعه می‌شود. در عمل فاشیسم و فاشیست ها را می توان شناخت. حکومت فاشیستی همیشه با حمله و سرکوب سازمان‌یافته مخالفان سیاسی، اقلیت‌ها یا گروه‌های اجتماعی آغاز می شود، و به مرور رسانه‌ها بطور کامل  کنترل می کند وتا با ایجاد فضای تک‌ صدایی. تحریک احساسات ملی‌گرایانه و نفرت‌پراکنی علیه «دشمنان داخلی» و خارجی. محدود سازی آزادی بیان، تجمع و فعالیت سیاس،  استفاده از نیروهای شبه ‌نظامی برای ایجاد رعب و حفظ نظم. پاکسازی فرهنگی و حذف روایت‌های مخالف از تاریخ و آموزش رسمی تا به مراد  منظورش برسد. هر دیکتاتوری الزاماً فاشیستی نیست. فاشیسم یک ایدئولوژی منسجم با اهداف خاص ملی‌گرایانه و بسیج اجتماعی است، در حالی که بسیاری از دیکتاتوری‌ها بر پایه قدرت شخصی یا نظامی اداره می‌شوند. از منظر نظری، فاشیسم به‌طور گسترده در علوم سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی به‌عنوان یک نظام اقتدارگرای توده‌ای مطالعه می‌شود. ظهور و قدرت‌گیری فاشیسم تصادفی نیست؛ این پدیده اغلب در بستر شرایط خاص تاریخی، اجتماعی و روانی شکل می‌گیرد. بر اساس پژوهش‌های گسترده در علوم سیاسی و جامعه‌ شناسی، می‌توان عوامل اصلی بروز و قدرت‌گیری فاشیسم را در چند دسته‌ی کلیدی توضیح داد: بحران‌های اقتصادی و اجتماعی: وقتی جامعه با فقر گسترده، بیکاری، تورم شدید یا فروپاشی نظم اقتصادی روبه‌رو می‌شود، مردم احساس ناامنی می‌کنند و دنبال «راه‌حل سریع» می‌گردند. در این شرایط: شعارهای ساده و قاطع فاشیست‌ها جذاب می‌شود. مردم آماده‌اند آزادی را با «امنیت» عوض کنند. گروه‌های افراطی از نارضایتی عمومی برای جذب حمایت بهره می‌برند. بحران شدید اقتصادی پس از جنگ جهانی اول و رکود بزرگ، زمینه‌ساز قدرت‌گیری فاشیست ها (موسولینی( در ایتالیا و نازی ها فاشیست در آلمان ( هیتلر) شد. پس از جنگ‌ها یا بحران‌های ملی، جوامع ممکن است دچار احساس تحقیر جمعی شوند. فاشیسم این احساس را با وعده‌ی بازگرداندن «عظمت ملی» هدف قرار می‌دهد. رهبر فاشیست خود را منجی و بازگرداننده شکوه گذشته معرفی می‌کند. ملی‌گرایی افراطی تقویت می‌شود. دشمنان خارجی و داخلی مقصر معرفی می‌شوند. نمونه: احساس تحقیر آلمان و آلمانی پس از معاهده‌ی ورسای یکی از محرک‌های اصلی رشد نازیسم بود. وقتی ساختار سیاسی یک کشور نهادهای قوی و پاسخ‌گو ندارد و احزاب سنتی فاسد یا ناکارآمد می‌شوند، ( فرانسۀ فعلی) مردم اعتماد خود را به سیستم از دست می‌دهند و نیروهای افراطی می‌توانند با شعارهای ضد نخبه‌گرایانه و پوپولیستی به قدرت برسند. ( حزب راست افراطی ماری لوپن – جبهۀ ملی- در فرانسه). فاشیسم برای بسیج مردم، از روایت‌های ساده و احساسی استفاده می‌کند: «ما ملت برگزیده‌ایم». «دشمنانی می‌خواهند ما را نابود کنند.» (دشمن تراشی اروپا و مکرون) «فقط رهبر ما می‌تواند ما را نجات دهد.» مردم در شرایط بحران، به رهبران قاطع گرایش پیدا می‌کنند. بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند از یک قدرت مرکزی اطاعت کنند تا خودشان مسئول تصمیم‌گیری باشند. میل به تعلق به یک «گروه برتر» می‌تواند زمینه ‌ساز پذیرش ایدئولوژی‌های توتالیتر و (انحصارطلبانه) شود. فاشیسم نه صرفاً نتیجه یک رهبر خطرناک، بلکه برآیند بحران‌های عمیق اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و روانی در یک جامعه است. این ایدئولوژی زمانی رشد می‌کند که مردم امید خود را به نظم موجود از دست داده باشند و حاضر باشند آزادی را با «وعده‌ی نظم و شکوه» عوض کنند.  به شعاری فاشیست ای ایتالیاتو آلمان توجه کنید: « «باور کن، اطاعت کن، بجنگ» این شعار بیانگر سه رکن اساسی فاشیسم ایتالیایی بود: «ایمان به رهبر، اطاعت مطلق، و جنگ برای عظمت ملی» شعارهای فاشیست‌های آلمان نازی: «یک ملت، یک امپراتوری، یک رهبر.» از معروف‌ترین شعارهای نازی‌ها که بر وحدت ملی و اطاعت مطلق از رهبر تأکید داشت: «آلمان بیدار شو!!» شعار تحریک‌آمیز برای برانگیختن احساسات ملی و دشمنی با «دشمنان» داخلی و خارجی. «خون و خاک» شعار نژادپرستانه‌ای که بر «خون آلمانی» و «سرزمین آلمانی» به عنوان پایه‌های ملت تأکید می‌کرد.( بحث و خون و خاک در فرانسه هنوز مطرح است) … و اما یک فرد عادی و عامی را نیز را می‌توان «فاشیست» یا دارای گرایش فاشیستی دانست، اگر در اندیشه و رفتار روزمره‌اش اصول و ارزش‌های فاشیسم را بازتولید و تأیید کند. حتا اگر خودش سیاست‌ مدار نباشد. در جامعه ‌شناسی سیاسی و روان‌شناسی اجتماعی این پدیده را «فاشیسم اجتماعی» ییا «فاشیسم روزمره» می‌نامند. بسیاری از افراد گرایش‌های فاشیستی را ناخودآگاه از محیط خانواده، رسانه یا جامعه یاد می‌گیرند و معمولاً خود را «فاشیست» نمی‌دانند. وقتی فرد یا رهبر سیاسی در برابر جنایات یا ظلم آشکار سکوت می‌کند، موضع نمی‌گیرد یا بی‌طرفی را بهانه می‌کند، ممکن است بنا به تعریف جامعه شناسانه فاشیست نباشد، اما در سطح اخلاقی و سیاسی در تداوم آن وضعیت شریک است که به زبان ساده شریک جرم است. «فاشیست بودن» یک هویت سیاسی است، «فاشیست» در علوم سیاسی و تاریخ سیاسی یک مفهوم مشخص است: کسی یا گروهی را می‌توان فاشیست نامید که به شکلی آگاهانه و فعال از اصول و ارزش‌های فاشیستی  یعنی اقتدارگرایی، دشمن‌سازی، ملی‌گرایی افراطی، توجیه خشونت و نفی آزادی حمایت کند یا آن‌ها را بازتولید کند منباب مثال حمایت از حکومت راست افراطی صهیونیستی  و حمایت از دونالد ترامپ، نمایندۀ راست افراطی در آمریکا، چشم پوشی از جنایت های آن‌ها اگرچه با تعاریف جامعه شناسانه وآکادمیک خوانائی نداشته باشد، ولی بنظر از نظراخلاق سیاسی و انسانی فاشیستی است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   

Desmond Tutu (1 ) اسقف اعظم کلیسای آنگلیکان در آفریقای جنوبی، برندۀ جایزۀ صلح نوبل سال ۱۹۸۴، میلادی شخصیتی برجسته و تأثیرگذار اهل آفریقای جنوبی بود که به عنوان رهبر مذهبی، فعال حقوق بشر و مبارز علیه نظام تبعیض نژادی (آپارتاید) شناخته می‌شود. از جمله سخنان اوست: پس از فروپاشی نظام آپارتاید و انتخاب Nelson Mandela به ریاست‌جمهوری، توتو ریاست کمیسیون حقیقت و آشتی ملی را بر عهده گرفت.

دسته‌ بندی نشده, نقد و نظر

راهبری نوشته

Previous Post: مهتاب و کاکلِ سپیدِ سهند‏

کتاب‌ها

  • دارکوب
  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • گفتگوی سعید افشار با حسین دولت آبادی نویسنده تبعیدی مقیم پاریس
  • گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت دوم)
  • گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت اول)
  • گفتگوی نیلوفر دهنی با حسین دولت آبادی
  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme