دوران ۳۰۵ صفحه ، نشر ناکجا ۲۰۲۳، پاریس
جلال علوی نیا
دوران، کتاب تازه ی حسین دولت آبادی نویسنده ی پُرکار، با استعداد و با ذوق مقیم فرانسه مانند دیگر نوشته های وی اثری خواندنی و دلنشین است و با این که سبک بسیارمتفاوتی دارد باز از همان کشش و هیجان داستان هایش برخوردار است. بی شک دولت آبادی این مزیّت را بر بسیاری از به اصطلاح نویسندگان تبعیدی دارد که فارسی را خوب می داند و مردم و میهنش را خوب می شناسد.
دراین کتاب، دیگر لازم نیست دنبال نویسنده بگردید، زیرا نویسنده همان راوی است و ضرورتی ندارد که این جا و آن جا نشانه ها یی از شخصیت و زندگی او را جستجو کنید، چرا که او خود از بدو نوشته اش، با بازگشت های برق آسا به گذشته، خود و خانواده اش را معرفی می کند و در طول داستان ما را با گوشه هایی از زندگیش آشنا می کند. این حُسن بزرگی است، برای این که به خواننده فرصت می دهد ضربان های قلبش برای همسر دلبندش، آن بانوی بزرگوار که نامش آرامش بخش است، را بشنود و چشمان اشک آلودش برای فرزندان دوست داشتنی اورا که نام هایشان یادگار شکوهمندی های میهن او هستند، رکسانا، آناهیتا و مازیار، پیش خود مجسم کند.
به این ترتیب، توصیف این کتاب کمی دشواراست، چرا که دولت آبادی برخلاف دیگر نوشته هایش که از حدیث نفس و نقل زندگی خود پرهیز می کند، دراین جا بی پروا از خود و خانواده اش سخن می گوید. بنابراین، نوشته اش خودمانی، صمیمی و دلچسب می- شود. درواقع، این شرح دوره ی کوتاهی از ترک میهن و اقامت موقت درترکیه است در انتظار ویزا برای رفتن به فرانسه. ولی از سنخ آن گزارش های کزایی تبعید نامه های تکراری و من درآوردی نیست. تبعید نامه ای است وفادار به همان سبک نویسندگی همیشگیش، یعنی واقع گرایی اجتماعی، بنابراین سندی برای شناخت خود و هم میهنانش که هر کدام کوله باری از مهر به خویشان و وطن و غم و رنج و درد جدایی و غربت و نیز هرزه گری ها و بی وفایی ها را بر دوش می کشند.
نخست خودش را بی رودربایستی در برابر چشمان ما برهنه می کند. در این جا دیگر حسین واقعی را می بینیم، به همان گونه که درزندگی واقعی می شناسیمش، و دیگر به آن گونه آدم هایی که در داستان هایش آفریده شباهتی ندارد. البته زبانش همان زبان شیرین و خوب و پُر تصویر و گونه گون و پراز اصطلاح فارسی است و از همان صراحت دُرشت گویی و بی پرده گویی بهره مند است.
اما این حسین دیگر آن قهرمان رمان های معروفش نیست، بلکه انسانی حقیقی است با همه- ی شکنندگی ها و توانایی هایش، با همه ی آه و ناله هایش، غم و غصه خوردن هایش… از خودش تصویر روشنفکری آرمانی، بی عیب و نقص و همه توان را ارائه نمی دهد، بلکه به راحتی دلتنگی ها، حسرت ها و ناراحتی های خود را بیان می کند و باکی ندارد از این که بگوید بدون بطری و سیگار زندگیش درتبعید به سرنمی شود.
اما خوبی دیگر این شرح سفر اجباری تابلویی است که دولت آبادی از هم میهنان آواره و خانه به دوش راهی غرب ولی وامانده درترکیه ترسیم می کند. دراین جا از حق نباید گذشت که نویسنده ی ما مهارت و چیره گی خود را درآفرینش پُرتره های شخصیت های گوناگون ایرانی به نمایش می گذارد. چهره های زنان و مردانی که گاه تحسین و همدردی ما را می طلبند و گاه شگفتی و دلسوزی ما را. چهره های کودکانی که دست در دست پدر و مادرشان، سرگردان، نگران و منتظر و با این حال سرشار از زندگی، عاطفه ی ما را بر می انگیزند.
از ورای این چهره پردازی ها، سیمای راستین نویسنده آشکار می شود، چرا که می بینیم او با همه ی غم و غصه ها، ناراحتی ها و رنج هایی که خود باید تحمل کند به تکیه گاهی برای همدردی، یاری و راهنمایی برای این خیل آدم های سرگردان تبدیل می شود. این نیک سرشتی، این خیرخواهی، این عطوفت و مهربانی و وفاداری در قبال همسر و فرزندان و یاران و مهاجران نا آشنا پرتویی است که بر همه تاریکی های زندگی درتبعید می تابد و
نوراُمید به مقاومت و همبستگی بشری را در قلب ما می تاباند.
جلال علوی نیا
تابستان داغ ۲۰۲۳ فرانسه