کبودان گونه ای « هزار و يک شب » رآليست است. ده ها سرگذشت فرعی به گرد سرگذشت يک دونفر آدم اصلی قصّه گره می خورند تا مجموعاً داستانی بسازند که موضوع مرکزی آن سرگذشت اين يا آن آدم نيست. سرگذشت يک مهاجرت است. از تمام گوشه های اين سرزمين و نيز سرزمين های شرقی آن، مردان و زنانی فقير، محروم و بی افق چون سيلی به دهانة خليج فارس و دريای عمّان جاری می شوند تا فردائی موهوم را در جزاير متروک و بندرهای داغ و بی رحم آم ها بجويند.
بدين گونه است که ما در هياهوی اين ارکستر بزرگ انسانی گاهگاه به ناله های تنهای سازی تک افتاده توجّه می کنيم. سرگذشت هائی که خود به تنهائی موضوع يک قصّة کوتاه است.نثر حسين دولت آبادی در عيـن سلامت و سهولـت، خصلـت ويژه ای ندارد. اين نثر نويسنده در خدمت وظيفه ای مهم تر يعنی توصيف فضا، زمان، آدم ها و روانشناسی آدم ها قرار گرفته است.
«کبودان» علاوه بر ارزش های ادبی دارای ارزش های جامعه شناختی و بوم شناختی ممتازی است.
نوشتة محمد علی سپانلو
۱۳۵۷ انتشارات امير کبير.