“باد سرخ” اثر حسین دولتآبادی از جمله رمانهاییست که انقلاب و نتیجهی آن را دستمایه خود قرار داده است. حسین دولتآبادی نویسندهایست که به طور کلی مسائل جاری اجتماع محتوای تمامی آثارش را تشکیل می دهند. نخستین رمان او، “کبودان” که متأسفانه در شور و شوق انقلاب “جوانمرگ” شد و کمخواننده ماند، به زندگی مردمی می پردازد که به عشق کار از روستا کنده شدهاند و در حاشیه “صنعت نفت” در جنوب کشور زندگی می کنند.
شهرزاد نیوز: داستان به روایتی، تاریخ هستی انسان است و تاریخ به قول جیمز جویس “کابوسیست که من تلاش می کنم از آن بیدار شوم”. ادبیات زندگی تراژیک انسان را به وی یادآور شده، می کوشد این موقعیت را همگانی کند.
در خلق یک داستان، عدهای از نویسندگان مرعوب واقعیت می شوند و از آن می گریزند، عدهای اما به موجخیزِ حادثه می روند، از آن روی بر نمی گردانند، و جهان سراسر ترس و اضطراب و دلهرهی موجود را پذیرفته، با داستانی کردن آن، به رویارویی با آن بر می خیزند.
انقلاب سال ۵۷ واقعیتیست از هستی ما، از آنچه پشتِ سر گذاشتیم و آنچه که به عنوان حاصل، امروز به دامچالهای در زندگی ما بدل شده است. در سال ۵۷ تمامی شور و شوق یک کشور در خیابانها جاری شد اما نتوانست از دامنه آگاهی محدود آنان پا فراتر بگذارد. نتیجه چیزی شد که در هیأت “جمهوری اسلامی” دیدیم و هم اکنون نیز حضور آن را شاهدیم.
انقلاب و موضوع آن را تا کنون در تن تعداد زیادی از آثار داستانی دیدهایم و طبیعیست که پس از این نیز تا سالها خواهیم دید. نویسنده اگر نگاهی سنتی به جهان داشته باشد، وضع موجود را می پذیرد و جهان را ایستا می بیند. نویسنده مدرن اما می کوشد تا تفسیری دینامیک از جهان و روابط انسانها در آن ارایه دهد. چنین نویسندهای سعی می کند تا جهانی را توصیف کند که ما در شکل بخشیدن به آن نقش داریم، جهانی که به نوبه خویش ما را نیز شکل می دهد. او واقعیتهای پیچیده جهان کنونی را ژرف می کاود تا ما را در برابر موقعیتی قرار دهد که تکلیف خویش با جهان آشکار کنیم.
“باد سرخ” اثر حسین دولتآبادی از جمله رمانهاییست که انقلاب و نتیجهی آن را دستمایه خود قرار داده است. حسین دولتآبادی نویسندهایست که به طور کلی مسائل جاری اجتماع محتوای تمامی آثارش را تشکیل می دهند. نخستین رمان او، “کبودان” که متأسفانه در شور و شوق انقلاب “جوانمرگ” شد و کمخواننده ماند، به زندگی مردمی می پردازد که به عشق کار از روستا کنده شدهاند و در حاشیه “صنعت نفت” در جنوب کشور زندگی می کنند. “در آنکارا باران می بارد” زندگی ایرانیانِ از کشور گریختهایست که در ترکیه آوارهاند و زندگی تازهای را جستجوگرند. رمان سهجلدی “گُدار” که فکر می کنم با 1470 صفحه حجیمترین رمان فارسی در خارج از کشور باشد، نیز به تب و تاب زندگی، یأس، عصیان و مبارزهی نسلی می پردازد که پیش از انقلاب شکل می گیرد و راه به انقلاب می برد.
“باد سرخ” حکایتِ زندگی، مبارزه و آوارگی دختریست که “صحرا” نام دارد. دختری دانشجو که در بیمارستان روانی کار می کند و پس از انقلاب تحتِ تأثیر دایی چریکِ خویش که در روزهای انقلاب سرانجام پس از هشت سال، از زندان آزاد شده بود، به ستاد چریکها راه می یابد و زمانی کوتاه همراه آنان در سیاست فعال می شود.
اسد سیف، ٣١ فروردین ١٣٨٩
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادبیات نسل شکست
رمان “باد سرخ”, ادبیات نسل شکست خورده, فراری و تحت تعقیب دوران بعد از انقلاب است. این کتاب جنگ و فضای بحران زده, خشونت و عفونت حاکم بر جامعه ای در کوران انقلاب را به تصویر می کشد. در حقیقت “باد سرخ” توفان انقلابی است که فرزندان خود را می بلعد.
رمان به لایه های متضاد شخصیتی انسان ها می پردازد, به روان انسان های زخم خورده که وقتی مرزهای اخلاقی جامعه بهم می ریزند, چگونه به بحران واکنش نشان می دهند. اما موضوع مرکزی و محوری رمان, تحمیل فشارهایی است که از سوی خانواده, قانون, فرهنگ سنتی عقب مانده, و جامعه مذهب زده به زن وارد می شود. روایت سرگشتگی و بی پناهی زنی است که از هیچ سو مورد حمایت قرار نمی گیرد؛ نه از سوی خانواده و نه از سوی قانون و جامعه. او در چنگ یک زندگی زناشویی تحمیلی که هرگز در آن طعم عشق, صمیمیت و دوستی را نچشیده و در چنگال مردان فاسد و حریص و آدم فروش زمانه, اسیر و گرفتار شده و احساس خفگی می کند. کابوس های صحرا, تراژدی زندگی زنان بسیاری است که از زورگویی, هرزگی و لودگی مردان قلدری که آنان را شکار مناسبی می انگارند, به ستوه آمده و ذره ذره جان می دهند.
ناگفته نماند که شکل و زبان داستان (سفری درقطار خاطرات یک زن) و محتوای داستان (خشونت و ستم بر زن) و همچنین نثر روان و پیراسته, و دیالوگ های قوی و پر معنای متن, جذابیت و کشش دنبال کردن داستان را از ابتدا تا انتها برای خواننده همواره حفظ می کند. در هر منزلگاه رازی گشوده می شود و زخمی به خونریزی و عفونت سر باز می کند.
رمان ” باد سرخ ” در به تصویر کشیدن احساس هراس و سرگشتگی زن ایرانی در جامعه ای با فرهنگ پدرسالاری, شوهر سالاری, و نرینه سالاری بسیار موفق است.
صحرا (قهرمان داستان) زنی برآمده در روستا, درس خوان و کتاب خوان است. دانشگاه رفته و شغل و پیشه اش در رابطه با خدمت به بیماران روانی است. او انسانی خودساخته, باهوش و با اخلاق است. رشد او همواره همراه با شعور, دانایی و بالندگی بوده است. اما احساس ناامنی و هراس او از مردان به دلیل تجاوز و دست اندازی های پدر و شوهر, و تجربه مردان حریص و هرزه ای که همواره او را مثل سایه تعقیب می کرده اند, بدبینی و عدم اعتماد به مرد را در وجود او ریشه دار کرده است. در حقیقت رمان باد سرخ, معصومیت و مظلومیت زن و احساس ناامنی او را در خانه, خانواده, خیابان, و جامعه به خوبی به تصویر می کشد.
ساسان (شوهر صحرا ) که بزرگ شده در یک خانواده شهری نیمه مرفه, تازه به دوران رسیده و نوکیسه, بدون اصالت فرهنگ شهری و شهرنشینی است؛ قدرت و خشونتی را که در فرهنگ استبدادی جامعه تجربه کرده, در زندگی زناشویی با صحرا به نمایش می گذارد. او انسانی بی هویت و بدون اصالت شخصیتی است. ساسان با مادری بیوه و خواهری که به او دلبستگی و وابستگی بیمارگونه و ناسالم دارد بزرگ شده و زنان نادان, ناآگاه, سطحی و خرافی, الگوی رفتاری و اخلاقی او بوده اند. رشد او با آسایش و تن پروری, شکست و فروریزی مقام و منزلت اجتماعی, ضعف و درماندگی و اعتیاد همراه است و سرانجام به سقوط و انحطاط اخلاقی او منتهی می شود.
کتاب در به تصویر کشیدن این تضاد فرهنگ خانوادگی و طبقاتی قهرمانان داستان (صحرا و ساسان) هم بسیارموفق است.
سیمین جلالی راد