Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

مرد آنست که در خویشتن خویش به غلط نیفتد

Posted on 1 مارس 20251 مارس 2025 By حسین دولت‌آبادی

سال‌ها پیش، در روستای رامین، این جمله را با خط درشت نوشته بودم و در جائی روی دیوار سنجاق کرده بودم که تا هر وقت پشت میزم می نشستم، آن را می‌دیدم. درست به یاد ندارم عطار نیشابوری در تذکره الاولیاء از زبان کدام عارفی این سخن را نقل کرده بود: هر چه بود و هر که بود به دل ام نشسته بود. باری، من اگر ‌چه در آن زمان دوست داشتم و هنوز هم دوست دارم همه جا به جای «مرد»، «انسان» بگذارم، ولی در ادبیات قدیمی (کلاسیک) ما «مردانگی» که گویا فضیلت بوده و طی قرن‌ها جا افتاده‌است. از این گذشته در متن دیگران نمی‌شود دخل تصرف کرد. بماند.

آدمیزاد، شاید هر موجود زندۀ دیگری تا سر ‌از تخم در می‌آورد خوش دارد دیده بشود؛ تا دیگران او را ببینند به قدرت، توانائی‌ها و شیرین ‌کاری‌هایش پی ببرند، با حیرت و شگفتی در او که از دیگران متمایز است، بنگرند و او را بستایند و بنوازند؛ اگر اشتباه نکنم، کمتر کسی در دنیا یافت می‌شود که در برابر ستایش، تعریف و تمجید دیگران بی‌تفاوت و منفعل بماند، به ریش نگیرد و خوشحال نشود. کسی چه می‌داند، شاید به همین دلیل و با توجه به شناخت طبیعت آدمی و ذات انسان متملق‌ها، مجیزگوها و زبانبازها به وجود آمده‌اند و در سرتاسر تاریخ این‌همه «شاعر» یاوه سرا در مدح و ثنای شاهان، امیران، پیامبران، امامان و قوادان و… خزعبلات به هم بافته‌اند، خروارها کاغذ سیاه کرده و تاریخ را تباه کرده‌اند. به باور اینجانب، تعریف و تمجید، مدح و ثنا ممدوح را، هر‌ که باشد، (به ویژه هنرمندان و رهبران را) متوهم، فاسد و تباه می‌کند و آن‌ها را به جائی می‌رساند که به مرور در «خویشتن خویش به غلط می‌افتند»، به مرور به ‌شنیدن ستایش، مجیز، تملق و چاپلوسی عادت می‌کنند و در این زمان روند تباهی آغاز می‌شود: توهم، خودباوری و خود شیفتگی! اگر اشتباه نکنم، تمام تلاش عارفان دیار ما بر این بوده‌ است تا «من» و یا «نفس» را در وجود خویشتن خویش به قتل برسانند و خودشان را از شر آن خلاص کنند؛ تا شاید در‌این دنیا با خود و دیگران به تعادل، به صلح، صفا و آرامش برسند. گیرم این تلاش یک‌ جانیه و یک تنه بوده‌‌است و انجامِ کارِ همۀ آن‌ها در نهایت به انزوا، عزلت و گوشه نشینی کشیده‌است که به گمان من، این رفتار خلاف ذات و طبیعت انسان و جامعۀ بشری‌است. انسان موجودی اجتماعی است و حیات او در جمع معنا پیدا می کند، باری، انسان، به ویژه هنرمندان، رهبران و دولتمردان به نقد و نگاه نقاد دیگران نیاز دارند تا مدام خود را در این آینه ببینند، تا خود را مدام تصحیح کنند، تا دچار خود شیفتگی و خود باوری، تبختر و تکبر نشوند، به بیراهه نیفتد و یا به تعبیر عطار:

«در خویشتن خویش به غلط نیفتند.»

یادداشت

راهبری نوشته

Previous Post: حسین دختر
Next Post: ناقوس‌ها برای که به صدا در می‌آیند

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme