جنگ واژهی منحوسی است که در زمانۀ ما، هر روز و هر شب بیش از هزار و یک بار به زبان های مختلف بیان میشود و در چهار گوشۀ جهان صدها و صدا کارشناس، در رادیوها و تلویزیونها و متینگها آن را تفسر و تعبیر میکنند؛ گیرم هرگز و هیچگاه یک سر سوزن از رنجی که مردم از جنگ برده اند و می برند، نکاسته اند و نمیکاهند. جنگ، جنگ، جنگ! در هرکجای این دنیایِ وارونه که باشی و در هر زاویهای که حتا پنهان شده باشی، شیون «جغد جنگ» به گوش میرسد و فکر و خیالات را به خود مشغول میکند. نه، جنگ ادامه دارد و از آن انگار گزیر و گریزی نیست و ناچاری در ملاء عام، یا در خلوت و در برابر وجدانات تمام قد بایستی و تکلیفات را با خودت و با «جنگ»، هر جنگی و در هرکجای این دنیا روشن کنی تا شاید، شاید سرانجام آرام بگیری و بتوانی به کار و زندگیات ادامه بدهی. گیرم بی فایده. آن رند شیرن سخن شیراز به درستی اشاره کرده است: «آسوده برکنار چو پرگار می شدم/ دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت». نه، دوران گردبادی وحشیاست که آدمی را مثل بوتۀ خشکی از ریشه بر می کند، درهم می پیچاند و با خود میبرد.
باری، من امروز، مثل هر روز پشت میز نشستم تا به کارم ادامه بدهم، نشد، سرم پر از صدا بود و تصاویر مردم جنگ زده و خانههای ویران شده، توپ، تانک و هواپیماهای جنگی از منظرم کنار نمیرفتند و مدام صدای مفسران جنگ را و « قهرمان سازان» را میشنیدم، از شما چه پنهان، با هیچکدام همسو و همدل نبودم، نه، من از پوتین و زلینسکی و اسد و اردوغان و بایدن و ترامپ و هر جنگ افروز دیگری بیزارم، هرچند از کسانی که حقیقت را دراین میانه پنهان میکنند، بیشتراز آنها نفرت دارم. شاید اگر در جنگ جهانی اول، حتا پس از جنگ، «حقیقت» را به مردم میگفتند، مردم هرگز در جنگ جهانی دوم شرکت نمیکردند و میلیونها نفر کشته نمی شدند. دریغ و درد. آنانی که چرخ گردونۀ جهان ما را میچرخانند و جهانما را مثل گردۀ نانی هربار بین خودشان قسمت می کنند و هر بار بر سر پارۀ بزرگتر می جنگند ، هرگز، هرگز، حقیقت را به مردم نگفته اند و هرگز حقیقت را به مردم نخواهند گفت. چرا که بیان حقیقت شیشۀ عمر آنهاست، شیشۀ عمر دیو است و شیشه میشکند. جهانی که جهانخواران برای ما ساختهاند، جهانیست که بدون جنگ، بدون زرادخانهها و کارخانههای اسلحه سازی نمیتواند ادامه پیدا کند و جنگها همیشه و همواره نیاز سوختبار و نیاز به «دروغ» داشتهاند و نیاز بهدروغ دارند و «دولتها» و «دولتمردان» کارگزاران سرمایه، مدام به مردم دروغ گفته اند و دروغ میگویند. در عراق دروغ گفتند، در کوبا دروغ گفتند، درکره دروغ گفتند، در ویتنام دروغ گفتند، در سوریه دروغ گفتند، در افعانستان دروغ گفتند، در ایران دروغ گفتند، در اوکرائین و در روسیه و سوریه و ترکیه و ایران نیز دورغ میگویند و شگفتا که مردم باز هم پشت سر این دروغگویان تاریخ صف میبندند و هورا میکشند. و شگفت انگیزتر این که بیشماری دروغهای رسانهها را، بلند گوهایِ «سرمایه» را باور میکنند و از پوتینها و زلینسکیها و نتایاهوها و ارودغان ها سایر جنگ افروزان دنیا حمایت کی کنند و از آن ها «قهرمان» میسازند. آه، چقدر نفرتانگیز شدهاند این رسانههای گروهی، نفرتانگیز. نفرت انگیر…
نه،
اینکه بر گرد خورشید می چرخد
زمین نیست
جنایت است *
ـــــــــــــــــــــــــ
* کمال رفعت صفائی