Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

جای دوست، جای دشمن

Posted on 28 مارس 202528 مارس 2025 By حسین دولت‌آبادی

در روزگار جوانی نسل ما معرکه گیرانی بنام « لوطی» بودند که عنتری (انتری؟) دست آموز داشتند که با شیرین‌کاری هایش تماشاچی ها را می‌خنداند. ازجمله این که هربار لوطی از او می پرسید: «مخمل، جای دشمن کجاست؟» عنتر دست روی ماتخت‌اش می گذاشت و دندان‌های زرد و درشت‌اش را بیرون می انداخت. ولی اگر از او می پرسید: «مخمل، جای دوست کجاست؟» عنتر زوزه‌ای می‌کشید و دست روی چشم‌اش می کذاشت یا به قلب‌اش اشاره می‌کرد. باری، در روزهای انقلاب بهمن 57 جوانهای انقلابی جلو دانشگاه تهران بحث‌ و جدل می کردند و اغلب هوار می‌کشیدند و به حریف می گفتند: « موضع‌ات را روشن کن.». این جمله همیشه مرا به یاد عنتر «انتر؟» لوطی‌ و جای دوست و دشمن می انداخت. امروز صبح نیز که اظهار لحیۀ دو نفر جان نثار و فدوی را زیر شعر زیبای محموددرویش خواندم، دو باره به یاد «عنتر و لوطی‌» و بحث‌های جلو دانشگاه و تعیین «موضع» افتادم. در دنیای مجازی و به ویژه « فیس بوک» که همه در برابر هر اتفاق و رویدادی موضع می‌گیرند، انگار آدم مجبور است مدام «موضع» اش را روشن کند تا سوءتفاهم پبش نیاید، تا او را مغرضانه متهم نکنند، ناسزا و بد و بیراه نگویند. باری، در جائی خواندم: اگر کسی در بارۀ هر چیزی اظهار نظر کند، بی شک حماقت‌اش را نشان می‌دهد. منظور من از آن قماش آدم‌هائی نیستم که در همۀ عرصه‌ها صاحب نظرند و در بارۀ هر چیزی اظهار لحیه می‌کنند، با این‌همه در برابر وقایع و فحایعی که در دنیای ما رخ می‌دهد، بی تفاوت و بی‌طرف نبوده ام و بی‌طرف نیستم. نازنینی که جان‌اش را بر سر آرمان‌اش گذاشت و مأمورهای ساواک او را حلو در خانه‌اش به رگبار بستند، می‌گفت: «بی طرفی، بی شرفی‌است….!». منظور در جنگ دولت اسرائیل و مردم فلسظین که از دوران کودکی نسل ما جریان داشته و هنوز هم ادامه دارد و روز به روز فاجعه ها می آفریند، – حنگ ملی و میهنی فلسطینی‌‌ها که به مرور به جنگ مذهبی و قومی تنزل یافته است-، مانند سایر آزادیخواهان و مرد م با وجدان دنیا از حقوق پایمال شدۀ فلسطینی‌ها دفاع کرده ام و هنوز با افتخار دفاع می‌کنم، گیرم غمخواری و همدلی با مردم فلسطین به آن معنی نیست که در کنار حکومت جهل و جنایت اسلامی ایران و حزب‌الله لبنان و سایر قشریون مذهی ایستاده‌ام، که با آن‌ها همسنگر، همسو و همفکر هستم؛ تهمتی که آن بانوی مجهول الهویه و آن آقای «باوجدان!!!» به من زدند و صفاتی را به‌من نسبت دادند که خودشان بیشتر از هرکسی سزاوار و شایستۀ آن صقت‌ها هستند. باید از این قماش مردم با وجدان پرسید آیا همۀ کسانی که نتانیاهو را جنایتکار و صهیونیست و فاشیست می‌خوانند و از حقوق مردم فلسطین دفاع می کنند ، همۀ مردم آزادیخواه دنیا مثل اینجانب بی شرم اند؟

پس از هفتاد سال و اندی بر هیچ کسی پوشیده نیست که دولت اسرائیل سرزمین فلسطینی ها را با ضرب و زور اشغال کرده است، همانگونه که آلمان در جنگ جهانی دوم فرانسه را اشعال کرد. در آن زمان ارتش فرانسه از ارتش آلمان شکست خورد، ولی میهن پرستان و آزادیخواهان فرانسوی ( چپ و راست) نهضت مقاومت فرانسه را به وجود آوردند و دریرابر اشغالگران مقاومت کردند. تاریخ فرانسه و فرانسوی ها هنوز به نیکی از آن ها یاد می‌کنند و آن‌ها را قهرمان می نامند و هیچ کسی اقدامات آن‌ها را در آن زمان ( کشتن افسران آلمانی، خرابکاری در راه آهن، و انفجارها و غیره…) ترور نمی نامد و آن‌ها را تروریست نمی‌خواند، گیرم دولت فرانسه و فاشیست ها و راسیست‌ها هر نهصتی که در فلسطین شکل گرفته ( از جرج حبش کمونیست بگیر بیا تا الفتح مسلمان و حماس و و) که سال‌ها با دست خالی، با سنگ و فلاخن علیه اشغالگران مبارزه کرده اند و مبارزه می کنند؛ همه را ترورست خوانده و تروریست می خواند. یک بام و دو هوا؟! باور کنیم یهودیهای میلیاردر صهیونیست بر دولت های آمریکائی و اروپائی و بر دنیا حکومت می کنند؟

درخاتمه، من به عنوان یک شهروند دنیا که سالها شاهد آوارگی و درد و رنج مردم فلسطین بوده ام همیشه آرزوکرده ام که ایکاش «اسرائیل» عهد نامه‌ اسلو و سایر عهدنامه های سازمان ملل را رعایت می‌کرد، از سرزمین های اشغالی بیرون می‌رفت، کشور فلسطین را به رسمیت می شناخت و دو کشور در کنار هم و در صلح و صفا زندگی می‌کردند. بی شک این اتفاق اگر نیفتد، جنگ هرگز پایان نخواهد گرفت. مگر این که اسرائیل، مانند آمریکا که صد میلیون سرخپوست بومی را کشت و سرزمین آن را تصاحب کرد، همۀ فلسطینی ها را قتل عام کند و سرزمین ابا و اجدادی آن ها را از شمال تا به جنوب صاحب شود. فاجعه ای که این روزها جلو چشم مردم دنیا دارد رخ می دهد.

دسته‌ بندی نشده

راهبری نوشته

Previous Post: شاهکار طبیعت و آثار هنرمند
Next Post: فاصلۀ جغرافیائی، فاصلۀ تاریخی

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • گفتگوی نیلوفر دهنی با حسین دولت آبادی
  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme