Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

تخریب وتحریف

Posted on 20 نوامبر 202520 نوامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی

بزرگش نخوانند اهل خرد/ که نام بزرگان به زشتی برد « سعدی»

تا زمانی که مغرض ها تاریخ میهن ما را تحریف می کنند و مردمان سخیف بزرگان این مرز و بوم را تخریب، تکرار چنین مطالبی بی فایده نخواهد بود.

.

در روایت‌های اسلامی آمده است: پس از آنکه ابراهیم به‌ دستور خداوند، همسر و فرزندش را در صحرا رها کرد، تشنگی بر آن‌ها چیره شد، هاجر در جستجوی آب میان کوه صفا و کوه مروه می‌دوید و چشمه و چاهی نمی‌یافت. سرانجام جبرئیل از آسمان‌ها فرود آمد، بال یا پاشنه پای برزمین کوبید و «زمزم» از خاک بیرون جوشید؛ اسماعیل و هاجر از مرگ نجات یافتند. چاهِ زمزم از آن تاریخ وارد افسانه‌ها و حتا تاریخ شده‌است و از جمله نقل می‌کنند که برادر حاتم طائی که ثروت، ذوق و هنری نداشت و از کرامات و فضائل حاتم طائی کمترین بهره‌ای نبرده بود، بر‌شهرت، نیکنامی و آوازۀ خوش برادرش حسادت کرد‌ و تا مثل او به شهرت می‌رسید و نام و آوازه‌اش بر‌سر زبان‌ها می‌‌افتاد، در چاه زمزم ادرار کرد. غرض، چند روز پیش هموطنی که گویا به طیف «چپ: تعلق دارد، مطلب کوتاهی و یا یه عبارت دیگر سخنان قصاری در مذمت، حماسۀ جنگل نوشته بود و این اتفاق تاریخی را به ‌‌سخره گرفته بود، و پیروان آن‌ها را تلویحی و ضمنی تحقیر کرده بود و از بالا دل به حال مردمی سوزانده بود که از ایثار و جانفشانی‌های چند نفر افسانه‌ها ساخته بودند، بر همیم سبک و سیاق، شاعری نیز احمد شاملو را بی سواد خوانده بود و شماری برای او هورا کشیده بودند. باری، نیازی به ذکر نام این اشخاص نیست، چرا که منظور من در این‌جا به ‌شخصیّت و رفتار این قماش آدم‌هاست. به نظر من، این گونه داوری‌هایِ سطحی، نا‌سالم، مغرضانه و در یک کلام نفی مطلق یک نفر و یک حرکت تاریخی علمی و عاقلانه نیست، بلکه مخرب است و تخریب به هر قصد و نیتی که انجام گیرد، زیانبار است. هر‌‌کسی که با الفبای ماتریالیسم دیالتیک آشنائی مختصری‌داشته باشد، هرگز، هرگز مرتکب چنین اشتباهی نمی‌شود. هیچ انسان خردمندی یک حرکت تاریخی را، هرچند بنا به دلایلی به شکست، حتا به انحطاط انجامیده باشد، به‌ تمامی نفی نمی‌کند. هر حرکتی و هر جنبشی در تاریخ جنبه‌هایِ مثبت و منفی دارد، نفی مطلق جنبه‌های مثبت را نادیده می‌گیرد و‌ خط بطلان برهمه چیز می‌کشد. خطائی که بی‌‌‌شماری این روزها در بارۀ انقلاب بهمن 57 مرتکب می‌شوند و گویا کمر همت بر بسته‌اند تا از همۀ روشنفکران مترقی که در آن دوران همراه انقلاب و همسوی مردم بوده‌اند، توّاب بسازند و آن‌ها را وادار کنند تا بنویسند: «ما اشتباه کردیم.!» انگار شماری به این «اشتباه فاحش!» اعتراف کرده اند و این روزها درکنف حمایت اقرار نیوش‌ها روزگار می‌گذرانند و شعر بند تنبانی می‌سرایند. بگذریم.

این جماعت شاید هنوز نمی‌دانند که در همه جای دنیا، از دوران برده داری، تا بزرگ مالکی و سرمایه‌داری، اگر چه روشنفکرهای مترقی در انقلاب‌ها نقش داشته‌اند، ولی در نهایت «مردم» ، «توده ها» انقلاب کرده‌اند و در همۀ این انقلاب‌ها کسانی تأثیر‌ گذار بوده‌‌ و مسیر آن را تعیین کرده‌اند که رابطۀ تنگاتنگی با توده‌ها و طبقۀ کارگر داشته‌اند و یا به تعبیر اهل علم «هژمونی» داشته‌اند. در دوران دیکتاتوری رضاشاه و محمد‌رضا شاه، پدر و پسر، بله، در‌ دوران سیاه سانسور، اختناق و خفقان سیاسی و فضای پلیسی، که بیش‌از نیم قرن به درازا کشید، از تصدق سر این پدر و پسر، رابطۀ طبقۀ کارگر و توده ها با روشنفکرهایِ مترقی، سازمان‌ها و احزاب مترقی قطع شده بود، حزب، سندیکا، اتحادیه، کتاب و روزنامه‌های مترقی، همه، همه چیز ممنوع و قدغن شده بود و آخوندها در ‌مسجد‌ها و حوزه‌ها و تکیه‌ها جای احزاب و سازمان‌ها، انجمن‌ها و نیروهای پیشرو و مترقی را گرفته بودند؛ در‌سال‌های آخر، مساجد، تبدیل به حوزه‌های حزبی شده بودند؛ اکثر «مردم مسلمانِ مقلّد»، چشم به‌ دهان آخوند‌ها و گوش به «فرمایشات گُهر‌بار» خمینی تبعیدی داشتند. باری، حرکت اجتماعی که به خاطر «نان و عدالت و آزادی» آغاز شده ‌بود، در خمرۀ رنگرزی خمینی رنگ سیاه اسلامی گرفت، به مرور، با تمهیدها و ترفند‌هایِ امام و خوش باوری امت همیشه در‌صحنه انقلاب تغییر ماهیّت داد، رهبری انقلاب به دست آخوندها افتاد و به نفع اسلام و اسلام پناه‌ها مصادره شد.

بماند بر گردیم به چاه زمزم و روشنفکرها!

باری، به‌ نظر من آدمی‌که در‌ چاه زمزم ادرار می‌کند تا شاید به شهرتی برسد، تکلیف‌اش روشن است و نباید با چنین موجودی دهان به‌دهان گذاشت و با او وارد بحث شد. بی تردید به نتیجه‌ای نخواهید رسید. گفتگو و مناظره با کسانی که از روسیاهیِ حکومتِ نکبتِ اسلامی، ویرانی ایران، تباهی و انحطاط جامعه، به نفی مطلق انقلاب بهمن می‌رسند و روشنفکرها را مقصر می‌دانند، حاصلی ندارد. زخم‌هائی که این جماعت (مالی وجانی) از انقلاب برداشته‌اند هنوز ناسور است و مانند هر ‌انسان مجروحی داد و فریاد و پرخاش می‌کنند. به گمان من اگر کسی با تاریخ معاصر ایران آشنائی مختصری داشته باشد و اگر از انصاف یک سر سوزن بهره برده باشد، «سگ را رها نمی‌کند و سنگ را نمی‌بندد.!» و همۀ تقصیرها بارِ گردۀ روشنفکرها نمی‌کند. روشنفکرهای ایرانی صد سال پیش در بزرگترین انقلاب بورژوا-دمکراتیک منطقه، یعنی انقلاب مشروطه نقش مؤثری داشته‌اند که اگر آرمان‌ها و منویات آن‌ها که در قانون اساسی آن زمان آمده ‌بود، جامۀ عمل می پوشید، این روزگار مردم ما نبود. منتها اگر را کاشتند، چغندر‌ به عمل نیامد! از آن تاریخ تا به امروز، روشنفکرهای مترقی این مملکت به دست «ابنای زمان» شاه و شیخ، به‌قتل رسیده‌اند و به قتل می‌رسند و از آن زمان تا به امروز، هر بار سر از آب بیرون آورده‌اند تا نفسی تازه کنند، دستی آلوده به‌خون، سر آن‌ها را زیر آب کرده است.

یادداشت

راهبری نوشته

Previous Post: فردوسی، شاه و دین

کتاب‌ها

  • دارکوب
  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • گفتگو با حسین دولت‌آبادی نویسنده داستان‌‌ها و رمان‌های تازه
  • گفتگوی سعید افشار با حسین دولت آبادی نویسنده تبعیدی مقیم پاریس
  • گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت دوم)
  • گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت اول)
  • گفتگوی نیلوفر دهنی با حسین دولت آبادی

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme