Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه
LAbecedaire-des-institutions_91-de-sans-abris-en-moins-en-Utah

خانه خراب

Posted on 10 فوریه 202324 سپتامبر 2024 By حسین دولت‌آبادی

در آن دیار و در میان مردمی که من بزرگ شدم، اصطلاح «خانه خراب» را مردها در گفتگوهای دوستانه و اغلب به شوخی، به زبان می آوردند و تا آن جا که به یاد دارم، قصد و غرض سوء و منظورخاصی از ادای این دو کلمه نداشتند، با این همه اشاره به خرابی داشت و شاید به همین دلیل پس از نیم قرن هنوز در خاطر من مانده است، هر بار شاهد خراب کردن و کوبیدن خانه ای بودم، حتا اگر صاحب آن را ندیده بودم و نمی شناختم، حزنی ملایم به سراغ ام می آمد و هر بار در این شهر خانه ای می ساختند، اگر گذرم به آن سو می افتاد، بی اختیار پا سست می کردم و مدتی با احساسی خوشایند به تماشا می ایستادم و روزهای دیگر هنگام پیاده روی، راهم به آن سو را کج می کردم، به سرکشی می رفتم تا پیشرفت کار ساختمان را از نزدیک می دیدم. باری، امروز صبج که از پنجرة آشپرخانه به کارگرهای ساختمانی و ماشین بتون ریزی و سیمانکاری آن ها نگاه می کردم، دوباره به یاد اصطلاح «خانه خراب» و عکسی افتادم که دوستی به تازگی از ایران فرستاده بود و نوشته بود: همراه دوستان به دولت آباد رفتیم تا خانه و زادگاه محمود را میدیدیم. در آن تصویر چهارمرد، زیر آفتاب، روی یک قواره زمین صاف و پشت به دیوار شکسته ای ایستاده اند و اثری از خانه نیست، خانۀ ما را که گویا قرار بود تعمیر می کردند و به یادگار نگه می داشتند، مرد «اسلام پناهی» صاحب شده بود و تا اثری از «کفار» باقی نماند، خراب کرده بود. آن مرد مؤمن و متدین خانه را کوبیده بود و من بیهوده به عکس خیره مانده بودم تا بام های گنبدی و بادگیر آشنا را می دیدم و کبوترهایم را روی هرۀ دیوار به یاد می آوردم. من در آن ده و آن خانه بزرگ شده بودم، آن خانه با گذشتۀ با کودکی و جره گی من گره خورده بود و خبر ویرانی آن مرا پریشان کرد. خانۀ دوم را اگر چه در زمان جنگ، جیره بندی و تنگدستی باخون جکر ساخته بودم، ولی بیش از یک سال و چند ماه زیر سقف آن زندگی نکرده و مجبور به فرار شده بودم، به آن خانه در ملک روی خو نگرفته بودم، شاید به همین دلیل وقتی دوستی نوشت خانة شما را کوبیدند و خراب کردند، یکه خوردم و از گذر بی رحمانۀ زمان و دیگر شدن زمانه به فکر فرو رفتم: آه، عمرم گذشته است! گیرم خبر خرابی آن خانه، به اندازة این عکس و زمین هموار مرا از رگ و ریشه تکان نداد. بی شک اگر این عکس و زمین هموار را نمی دیدم، به یاد مردم ولایت و تکیه کلام «خانه خراب» نمی افتادم و به خانه خرابی مردم نمی رسیدم: بی تردید این دو کلمه ریشه درگذشته ها و درتاریخ ما دارند. گوئی خانۀ رعیت، گارگر و مردم زحمتکش در طول تاریخ هرگز آباد نبوده است. در زمان شاهنشاه آریامهر بزرگ آرتشداران، من این خانه خرابی را در چهار گوشة ایران، از نزدیک، به چشم دیده بودم و شاهد ابتذال در همۀ عرصه ها، از جمله هنر بودم، گیرم در دوران حکومت ننگ و ادبار اسلامی مردم ما بیشتر از دورۀ «تمدن بزرگ» خانه خراب شده اند و به خاک سیاه نشسته اند و ابتذال گسترده تر و فراگیرتر شده است. آخوندها خرابکاری، خرافات، ابتذال و سیاهکاری را به حدّی رسانده اند که جنایتکاران و سیاهرویان دیروزی، تاریخ را آشکارا و با وقاحت تحریف می کنند و خود را «رو سفید» نشان می دهند. این خاندان و اعوان و انصار آنها اگرچه با داوری تاریخ از اسب افتاده اند، ولی از اصل نیفتاده اند؛ هنوز همان فرهنگ و همان ادبیات را با خود حمل می کنند و اگر کسی در انتقاد آنها لب از لب بردارد، اگر کسی به شیادی و فریبکاری آن ها اشاره ای بکند، به شیوه های شناخته شده متوسل می شوند، در صدد ارعاب منتقد بر می آیند و لب های او را با سوزن هتاکی، اتهام و فحاشی می دوزند. نه، خانم ها و آقایان، این ره که می روید به ترکستان است. مردم ما در دوران شاه و شیخ خانه خراب شده اند، شاه را از مسند قدرت پائین کشیدند، شیخ را نیزاز مبنر خلافت پائین خواهند کشید و اینبار با تکیه بر تجربیات گذشته، سرنوشتشان را خودشان رقم می زنند.

……………………………………….

یادداشت

راهبری نوشته

Previous Post: جنبش در خطر است.
Next Post: کاج پیر، میرزا و زاغچه ها

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme