Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

نقل از کتاب «صد سال داستان نويسی در ايران.»

Posted on 23 آوریل 20096 سپتامبر 2023 By حسین دولت‌آبادی

حسين دولت آبادی در رمان ۶۷۰ صفحه ای کبودان( ۱۳۵۷) زندگی کارگـران مهاجر در بنادر و جزاير خليج فارس را از نظرگاهی عبوس توصيـف می کند. داستان در بارة هزاران آواره ای است که همة نقاط کشور به اميّد کاری پر در آمد روانة جنوب می شوند، اما در سير پر ملال زمانه ای محنت زا از دست می روند. همه چيز حتّی تن خود را می فروشند و جانشان را در کاری جنون آور و بی نتيجه می فرسايند. در اين رمان غم انگيز همه چيز مانند « خواب پريشان ديوانه ای» می گذرد.

جماعت بی ريشه و سر خورده ای که در پی کار روانة بندر« سرزمين موعود» شده اند مهاجران «خوشه های خشم» را به ياد می آورند. اما اگر در رمان جان اشتاين بک مطرودان جامـعه عاقبت به نوعی اشتـراک منافع پی می برند، آدم های کبودان هيچ نوع پيوستگی طبقاتی با هم ندارند. همه خصم يکديگرند، جاهل و تيره روزند و آنچه از کار کشنده و خفت آميزشان به دست می آورند، به صرف مواد مخدّر و مشروب، فحشا و امردبازی می رسانند. در اين عالم توحش همه چيز آن سان تيره و پوچ می گذرد که ملال را به جان خواننده می ريزد و نفرت او را نسبت به نظمی چنين ويرانگر بر می انگيزد.

نويسنده از ميان شخصيّت های فراوان رمان تراب را به عنوان چهرة آگاه و محوری داستان بر می کشد و ده ها ماجرای فرعی را حول گذران او شکل می دهد. کبودان ساختمان يکپارچه ای ندادر و در واقع مجموعه ای از داستان های کوتاه است که به خاطر وجود يک شخصيّت محوری حالت رمان يافته است. به عبارت ديگر رمان گرد يک بندر در حال ساختمان بنا می شود، نويسنده از ديد محرومان يک دوران « رفاه و سازندگی» دهة ۱۳۵۰ می نگرد و بی هويّتی و پوشالی بودن « توسعة اجتماعی» را افشا می کند.

نويسنده برای آن که بتواند زندگی آدم های متعّدد رمان را از آغاز تا انجام دنبال کند، آدم ها را بر حسب تصادف به هم می رساند. اين امر البتّه از جدّيت رمان می کاهد. هنگام زندگی در کاروانسرای ويرانه، به وقت کار در فاحشه خانة تازه ساز بندرعبّاس و يا هنگام کار درجزاير دور افتادة خليج فارس، تراب در جريان بخش هائی از زندگی آدم های رمان قرار می گيرد و سنگ صبورشان می شود. اما به مرور همة آشنا ها را از دست می دهد. گوئی همه چيز در حال فرو ريختن است.

« … دلش از اين همه پلشتی، سردرگمی، اندوه و تنهائی چرکين بود. زير پايش را خالی می ديد، بد بين، کنفت و بی اعتنا بود و از همه چيز می رميد، همه چيز کبود و نا مأنوس بود، ذرّه ای عاطفه و محبّت و عشق در جائی نمی يافت، اگر هم مي يافت آلوده و بی رنگ بود …. زندگی انگار در شريان مردم مرده بود … گنديده بود …»

تراب که می خواست بماند ناگزير به مهاجرت به آن سوی خليج فارس می شود. وقتی او همراه عمو- دزد بی باکی که «چلکاش» را به ياد می آورد- می رود، گوئی اميد و اعتماد به زندگی است که از وجود مدير، پزشک، و ديگران رخت بر می بندد.

کبودان تصويری جامع از زندگی در جزاير خليج فارس است. گذر با لنج از توفان دريائی، گمرکچی ها، قاچاق، مقام های جزيره که زنباره و آزمندند، جاشوها، ناخداهای عرب، بوميان که به خواری می زيند، چپاول شرکت های ساختمانی، کارگران مهاجر، دعواها، قتل ها، له شدن زير پای مقام های انتظامی و …. رؤياها و کابوس ها، پديد آورندة اين رمان قطور هستند…

حسن مير عابدينی

 

 

نقد و نظر

راهبری نوشته

Previous Post: کبودان – نقل از کتاب «نويسندگان پيشرو ايران»
Next Post: دعوت و باكره هاي مقدس

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme