Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

من به مرده لگد نمی زنم

Posted on 17 ژانویه 202517 ژانویه 2025 By حسین دولت‌آبادی

من دریای توفانی و خشمگین را‌ یک ‌بار دیده‌ بودم، وحشت و هراس مرگ را روی لنجی لکنته که به دام افتاده بود، تجربه کرده‌ بودم. در آن روز کاکل سفید و کف‌آلود هر خیزابی که به سوی لنج فرتوت ما می‌شتافت، به هیبت عزرائیلی بود که دم به دم نزدیک و نزدیکتر می‌شد و زندگی و مرگ را معنا می‌کرد. بی‌سبب نبود که گاهی مانند ناخدای آن لنج لکنته درساحل نجات به دریای طوفانی و به گذشته‌ها نگاه می‌کردم و به زندگی و مرگ می‌اندیشیدم. آن روز شاید اگر بارها را به دریا نمی‌ریختم، تخته بند پوسیدۀ لنج در برابر یورش مداوم موج‌های کوه‌ پیکر تاب نمی‌آورد؛ از هم می‌پاشید و ناخدا و همۀ جاشوها و کارگرها در دریای دیوانه غرق می‌شدند. من در‌آن روز تا مرز مرگ رفتم و چهرۀ کریه او را از نزدیک دیدم و به‌ سلامت به ساحل و خشکی برگشتم، بی‌سبب نبود که در این‌همه سال گاهی مانند ناخدای لنج، در ساحل نجات سر لک می نشستم و به مرگ و زندگی فکر می‌کردم و این‌ که چرا پس از آن واقعه وسوسۀ نوشتن مرا رها نکرده ‌بود و رها نمی‌کرد. اگر اشتباه نکنم، وسوسۀ نوشتن از آن زمان، مانند ویروسی در وجودم جاخوش کرد و منتظر فرصت مناسبی‌ بود تا با‌تب اشتیاق به سراغ‌ام می‌آمد و مرا گرفتار می‌کرد.

. نه، من تا زمانی‌‌‌که دچار نسیان نشوم، تا زمانی که می‌نویسم و اثری خلق می کنم، به خودکشی نمی‌اندیشم. من انتحار را ستایش یا مذمت نمی‌کنم و به داوری دیگران نمی‌نشینم. بلکه حق هر کسی می‌دانم که به اختیار نقطۀ پایان به کتاب زندگی‌اش بگذارد. در هر حال، در همه جای دنیا مردم نویسنده و هنرمند را (مرده یا زنده) داوری و قضاوت می کنند؛ با وجود این من به مرده لگد نمی زنم.

در خاتمه امیدوارم مهری یلفانی، آن بانوی بزرگوار مرا ببخشد از این که بازهم در بارۀ مرگ و خودکشی نوشتم. چه می شود کرد، مگر مرگ نسل ما را یکدم رها می کند؟

دسته‌ بندی نشده

راهبری نوشته

Previous Post: دریچه‌ای رو به دنیایِ سبز
Next Post: سخنان نقش روی دیوار

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • گفتگوی نیلوفر دهنی با حسین دولت آبادی
  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme