Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه
aa7c551a-21d5-4749-a3cd-ede44fa44071-permlink

سینه سرخ

Posted on 13 جولای 202315 آگوست 2023 By حسین دولت‌آبادی

دوست دوران مدرسه‌ام، ناهی نشابوری، پسر حمامی قلعه، کبوتری «سینه سرخ» به من بخشیده بود که به هیچ طریقی جلد نمی‌شد و به بام خانۀ ما خو نمی‌گرفت و هر بار به خانة حمامی بر می‌گشت. ناهی نشابوری هربار کبوتر اهدائی را به خانۀ ما می آور و به من بر می‌گرداند، پرهای او را می کشید تا شاید در آن مدتی که پرهایش سبز می شدند، کم کم به خانه و بام خانۀ ما عادت می‌کرد و در آن‌جا دل می‌گذاشت، گیرم بی‌فایده، پرهای سینه سرخ بلند می‌شدند، دو باره بسوی بام آشنا پر ‌می‌کشید و در ارتفاع پائین، خیلی خیلی پائین می‌پرید، سینه بر بام های گنبدی قلعه می‌مالید و به خانۀ حمامی بر می گشت.

تا آن‌جا که به‌یاد دارم، برادرم حسن که به کبوتر علاقۀ زیادی داشت و به اصطلاح «کفترباز» بود، با طنز و طعنه، به کبوترِ «سینه سرخ» من می گفت: «شازده!!». باری، درقلعۀ ما شارده نبود، باید چند سال می‌گذشت، همراه خانوده به پایتخت مهاجرت می‌کردم، داستان بلند «هسفر من»، اثر ماکسیم گورکی را می‌خواندم تا به منظور برادرم از « شازده»  پی می‌بردم.

ماکسیم گورکی، در دوران جوانی و آغاز کار، دستنوشتۀ داستانی را به ولادیمیر کارولنکو، می‌دهد تا بخواند. روزی که به دیدار نویسندۀ مشهور روس می رود تا نظر و عقیدۀ او را در بارۀ داستان‌اش بپرسد، ولادیمیرکارولنکو دستنوشته ماگسیم گورکی را توی آتش بخاری می‌اندارد و به او می‌گوید:

« برو روسیه را بگرد و روزگار مردم از نزدیک را ببین!»

ماگسیم گورکی بعد از آن روز تاریخی چند سال در چهار گوشة روسیه کار  و با مردم زندگی می‌کند. در یکی از این سفرها با شاهزاده‌ای مفلس و دور افتاده از یار و دیار همسفر می شود. بعدها داستان بلندی بنام «همسفر من» می‌نویسد و ماجراهای آن سفر را با دقت شرح می‌دهد، روزگار و روحیۀ همسفرش را، «شازده» را، به زیبائی و سادگی بیان می‌کند. باری، من هنوز چهارده ساله نشده بودم که این کتاب را، شب اول مهاجرت، تا نیمه‌های شب خواندم. داستان از این قراراست: شازدۀ تن پرور، آفتاب و مهتاب ندیده و سایه خشک، در آن سفر و در راه دراز تن به کار نمی‌دهد، بهانه می‌تراشد و طفره می رود. به هر روستائی که می‌رسند، از خانه ها و باغ‌های مردم مرغ، میوه و خواربار می‌دزد و می خورد. گورکی او را از این کار زشت منع می کند، تا همسفرش رسوائی ببار نیاورد و به دردسر نیفتند، جور او را در آن سفر می‌کشد، هر جا که پا می‌دهد، به جای شازده کار می‌کند،  تن به‌کار گل می ‌هد، بیل می زند و در بندرها بار می برد و شکم همراه و همسفرش را سیر می کند. باری، شازده در طول آن سفر دست به سیاه و سفید نمی‌زند، منتها قول می‌دهد در تفلیس و نزد پدرش، شغلی مناسب و نان و آب دار برای گورکی دست و پا کند، گیرم نزدیک خانۀ پدری، همسفر جورکش، همراه غمخوار و دلسوزش را سر کوچه می‌کارد و می‌گوید:

«همین جا واستا، من الآن بر می کردم و تو رو می‌برم.»

 شازده می رود و هرگز، هرگز بر نمی گردد. 

باری، آن شبی که کتاب «همسفرمن» را خواندم فهمیدم چرا برادرم حسن و مردم ولایت به آدم های مفتخور، پیزی گشاد، تنبل و تن پرور با طنز و تمسخر می‌گفتند: «شازده»، چرا حسن و کفتربازهای سبریز سبزوار به‌کبوتری که پرخور، تنبل و کاهل بود و در آسمان اوج نمی‌گرفت، می گفتند:  «شازده» بعدها به مرور همۀ آثار ماکسیم گورکی را که به فارسی برگردانده شده بود، خواندم و از این نویسندۀ بزرگ درس‌ها آموختم، گیرم هیچکدام از آثار او، اثر آن کتاب کوچک را بر من نگذاشتند. شاهد می‌آورم، نزدیک به شصت و چهار سال از آن شبی‌ که داستان بلند «همسفر من» را خواندم، می‌گذرد و من هنوز شازدۀ تفلیسی را فراموش نکرده‌ام.

یادداشت

راهبری نوشته

Previous Post: بر امواج مرده ی دریا
Next Post: یک روز زندگی پس از مرگ

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme