Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

سخنان نقش روی دیوار

Posted on 21 ژانویه 202521 ژانویه 2025 By حسین دولت‌آبادی

من سال‌ها پیش در ایران هزار و یک شب را در روستاهای شهریار خوانده ام، خیلی پیش تر از آن، در کودکی، برخی از حکایت‌های شهرزاد را در شب های زمستان، پشت کرسی، از زبان ملا چروی، همسایه مان، شنیده‌ام. از شما چه پنهان، پس از سال‌ها دوست عزیزی دو جلد هزار و یک شب، ترجمۀ تاریخ طبری و تاریخ سیستان را از ایران فرستاد و بانی خیر شد. از آن زمان، گاهی این کتاب‌ها را آخر شب ورق می‌زنم و حکایتی را محض تغییر ذائقه می‌خوانم و بیش از هر چیز از زبان، ترجمۀ سلیس و شیوای کتاب‌ها لذت می‌برم. از آن‌جا که نزدیک به چهل سال از ایران و زبان مادری دور بوده‌ام، بازخوانی این آثار به حافظه‌ام کمک می‌کند تا زبان فارسی را از یاد نبرم. صادقانه اعتراف می‌کنم، اغلب متن‌های کوتاه و بلندی که با شلختگی در دنیای مجازی نوشته می‌شوند با زبان فارسی هیچ سنخیتی ندارند و آن را مثله و روز به روز بی رمق تر و مبتذل تر می‌کنند. از اینهمه که بگذرم، سبک و شیوۀ روایت ماجراها و تخیل نویسنده گاهی مرا به حیرت و شگفتی وا می‌دارد و در جاهائی حتا به سور رآلیسم نزدیک می‌شود. یک نمونه را دراینجا نقل می‌کنم

… و هرگاه کسی از مسلمانان به شما متعرض شود شما چارپایان را با بارها به او بدهید و نزد ملک ایشان ضوء‌المکان به داد خواهی بروید و بگوئید که ما در بلاد کفر بودیم، کس از ما چیزی نمی‌گرفت، بلکه منشوری از برای ما دادند که کسی ما را نیازارد. چگونه شما اموال ما را همی تازید و اگر از شما بپرسد از دیار کفر چه سود آورده اید، بگوئید بهترین سودها این بوده است که مردی زاهد را پانزده سال بود که به سردابه اندر کرده بودند و او را می‌آزردند، آن زاهد مسلمان استغاثه می کرد، ولی کسی به فریاد نمی‌رسید و ما را به این کار آگاهی نبود تا این که مدت‌ها در قسطنطنیه بماندیم و کالای خود را فروخته متاع دیگر بخریدیم و آمادۀ رحیل گشتیم. همان شب با یاران نشسته حدیث سفر باهمدیگر می‌گفتیم، ناگاه نقشی به دیوار اندر یافتیم، چون نزدیک رفتیم دیدیم ان صورت به جنبش آمد و گفت: ای مسلمانان در میان شما کسی هست که با پروردگار معامله کند؟ گفتیم چگونه معامله کنیم؟ آن صورت گفت خدا مرا گویا کرد و به سخن آور دتا یقین شما حَکَم شود و در دین خود اهتمام کنید و از بلاد کفر بیرون رفته به‌سوی لشکر مسلمانان شوید که درمیان ایشان سیف رحمان و دلیر زمان، ملک شرکان هست که قلعّۀ قسطنطنیه را بگشاید و گروه نصرانیه را هلاک کند. چون سه روز راه بروید دیری پدید آید که آن را دیر مطروحه نامند و در رفتن بدانجا دل قوی دارید زیرا که در آن جا مردی است عابد و زاهد از مردم بیت‌المقدس که عبداله نام دارد و او دیندارترین مردم است و خداوند کرامات است. راهبی او را فریب داده مدتی است که به سردابه اندر به ‌زندان کرده، حلاص یافتن او سبب خشنودی پروردگار است. پس از آن به ملک شرکان بگوئید که چون ما این سخنان از نقش دیوار شنیدیم دانستیم که آن عابد…

چون قصه بدینجا رسید بامداد شد و شهرزاد لب از داستان فرو بست….

دسته‌ بندی نشده, یادداشت

راهبری نوشته

Previous Post: من به مرده لگد نمی زنم
Next Post: نق زدن و نقد کردن

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • گفتگوی نیلوفر دهنی با حسین دولت آبادی
  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme