Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

نویسنده، روشنفکر و سیاست

Posted on 12 دسامبر 202412 دسامبر 2024 By حسین دولت‌آبادی

بزرگوار

این گفته‌ها بی‌تردید توضیح واضحات و تکرار مکررّات است، با این‌همه دوباره به اختصار به آن اشاره می‌کنم: ارزش آثار هنرمند، در این جا: «نویسنده»، اعتبار، شهرت و محبوبیّت او نباید روی حقیقت سایه بیاندازد و لغزش‌ها و رفتار ناشایست و نادرست اجتماعی و سیاسی او را توجیه کند و از این مهمتر، نباید از نویسنده‌ «بت»، «استاد»، «حضرت» و «امامزاده» بسازیم تا کسی نتواند به ساحت مقدس حضرت‌اش نزدیک شود و او را نقد کند. نه، در هر جامعه‌ای که نقد و انتقاد درتمام حوزه‌ها وجود نداشته باشد، رو به تباهی، فساد و انحطاط می‌رود: آفتاب آمد دلیل آفتاب: ایران عزیز ما! اگر ولی فقیه، آن بت اعظم منحوس ومذهبی که از آستین قبایش بیرون آورده، نقد می‌شد و در اینهمه سال به مردم جوابگو می بود، روزگار مردم ما اینهمه سیاه نبود. نویسنده نیز با نقد به عیب و نقص آثارش پی می برد و مانند الماس تراش می‌خورد. اگر این اتفاق میمون نیفتد، نویسنده نیز مانند ولی فقیه، در بارۀ خویشتن خویش و آثارش دچار توهم می‌شود. آغاز فساد و تباهی!

و اما این‌که پرسیده‌ای روشنفکر چه کسی‌است و آیا نویسنده‌ها روشنفکرهایِ جامعه هستند یا نه؟ مبحث دیگری‌است. اگر اشتباه نکنم در ایران واژۀ فرانسوی « intellectuel» را ابتدا به «منورالفکر» و بعدها به «روشنفکر» ترجمه کردند که به باور من چندان شامل و کامل نیست. درغرب انتلکتوئل معنای عمیق تر و پر دامنه تری دارد. باری، من سال‌ها پیش تا آن‌جا که وسع ام می رسید و بضاعت‌‌ام اجازه می‌داد، به این مفهوم پرداختم و هنوز به آن باور دارم: روشنفکر واژه‌ای‌است که از چند نسل پیش به مملکت ما آمده و مصداق خودش ‏را یافته است. هر چند از ابتدا روشنفکرها از جانب آخوندها طرد و تکفیر شده‌اند و با سمپاشی «روحانیت» روشنفکر در میان توده‌ها منزوی شده است و این واژه به مرور بار منفی پیدا کرده است.

باری، از آن روزگار تا کنون صاحبان اندیشه، فرهنگ و انسان‌های آگاه ‏تعریف‌های متفاوتی از روشنفکر ارائه داده‌اند؛ هر چند هنوز به نظر واحدی ‏نرسیده‌اند و حکایت همچنان باقی‌است. تا آن‌جا که به یاد دارم مدتی پیش آشنائی در فرانسه به ‌فکر افتاده بود تا مقاله‌ای به نام روشنفکر بنویسد ونقطۀ پایان به‌این مبحث بگذارد، گیرم تحریز مقاله مدت‌ها به درازا کشید ومن سرانجام به او گفتم: « این مبحث هنوز بسته نشده‌است و حرف آخر را نفر آخر می‌زند و نفر آخر هنوز به دنیا نیامده‌است.» منظور اگر روشنفکر جدا از مردم، جامعه و شرایط اجتماعی‌اش ‏مورد مطالعه قرار می‌‌گرفت، شاید نتیجه‌ای حاصل می‌شد. منتها اینکار ‏غیر ممکن و بی‌‌معنی ‌است. روشنفکر تافتۀ جدا بافته نیست، بلکه عضوی از جامعۀ انسانی‌است و جامعۀ انسانی هنوز در همه جای دنیا طبقاتی است. باری، روشنفکرها به رغم وجوه مشترکی که دارند، ‏طیف گسترده‌ای را تشکیل می‌دهند که هویّت و ماهیّت آن‌ها در همسوئی با ‏سیر تکامل تاریخ بشری و تعالی‌ انسان و انسانیت قابل ارزیابی و داوری‌است. اگر با این ‏‏سنگ محک روشنفکرها را بسنجنیم و داوری کنیم، خواهیم دید بسیاری از آن‌ها در ردۀ تیره ‏فکران تاریک اندیش قرار می‌‌گیرند و این صفت زیبندۀ آن‌ها نیست. ما اگر به‌ خاستگاه و موقعیّت اجتماعی روشنفکر، ‏سمت و سو و باورهای او از هستی، جامعۀ انسانی، مشکلات معضلات ‏انسانِ اجتماعی و انسانیّت، جایگاه او در برابر قدرت سیاسی و حکومت و طرز نگاهش به مردم عنایتی داشته ‏باشیم، پی می‌بریم که چه کسانی مترقی و پیشرو و شایستۀ واژۀ «روشنفکر!» هستند و چه کسانی خارج از این دایره قرار می‌گیرند. بنا براین هر آدم تحصیلکرده و دانشگاه رفته ای به اعتبار مدرک تحصیلی‌اش روشنفکر نیست و اگر کسی در فقه به مرحلۀ اجتهاد برسد و توضیح المسائل بنویسد، باز هم روشنفکر نخواهد بود. روشنفکر درهمه جا و همیشه منتقد است و نگاه انتقادی به دین ( مذهب)، جامعه و حکومت دارد. اگر نگاهی گذرا به تاریخ معاصر ایران، از روشنفکران انقلاب مشروطه تا به امروز بیاندازیم، به این حقیقت ساده پی می بریم و متوجه می‌شوییم چه کسانی این شاخصه‌ها را داشته اند و عنوان «روشنفکر» شایستۀ آن‌ها بوده است. این روشنفکران از جهانگیرصوراسرافیل بگیر و بیا تا مختاری و محمدجعفر پوینده، همه، انساندوست، آزادیخواده، عدالتخواه و در کنار مردم بوده اند، همه بر قدرت بوده‌اند و همه همیشه از جانب حاکمیّت سیاست شده‌اند وجان برسر آرزوها و آرمان خویش گذاشته اند و تا در بر این پاشنه بچرخد چنین خواهد بود و سیاست خواهند شد. بماند، برگردیم به داوری.

بزرگوار، اگر چه آمده است که میان ماه من تا ماه گردون/ تفاوت از زمین تا آسمان است ولی نباید آثار آن‌ها و سایر هنرمندان و نویسندگان را از سوراخ تنگ سیاست رصد کرد و با تعصب، حب و بغض خط بطلان برآثار با ارزش هنرمندان و نویسندگان و روشنفکرانی کشید که در برابر قدرت سیاسی زمانه نایستاده اند، با حکومت‌ها مماشات کرده‌اند و تا جان به سلامت ببرند، هنوز مماشات یا سکوت می‌کنند. این روی دیگر سکۀ زنگ زدۀ زمانۀ ما است. بنظر من، انسان‌هایِ با فرهنگ و منصف اگر به «نویسندۀ روشنفکر» یادآوری و گوشزد کنند که در این برهۀ تاریخی، به‌ رسالت خویش عمل نکرده‌است، حتا اگر او را به این دلیل روشن مستوجب و سزاوار شماتت و سرزنش بدانند، بی‌تردید این دو امر مهم ( آثار و خالق آثار) را از هم تفکیک می‌کنند؛ هیچکدام را در سایۀ دیگری قرار نمی‌دهند و نادیده نمی‌گیرند.

دسته‌ بندی نشده

راهبری نوشته

Previous Post: گذرِ زمان
Next Post: سرود شاهنشاهی و ارمنی‌ها

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme