Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

بر بامِ گرد باد

Posted on 16 سپتامبر 202327 آوریل 2025 By حسین دولت‌آبادی

سال‌ها پیش درایران شعری از اسماعیل خوئی خواندم بنام «بر بامِ گرد باد». اگر چه شعر با تفسیر، تأیل و توضیح خراب می‌شود، ولی مفهوم این شعر مرا هربار به یاد منتقدین و «دانشمندان کبیری» می اندازد که گردباد آن ها را مانند پرکاهی به هوا برده است و در آن بالاها، بر بام گردباد در بارۀ خویشتن خویش دچار توهم شده اند، مدام فضل فروشی می‌کنند و مردم را حقیر و خوار و بیمقدار می‌شمارند. بگذار پیش از هر چیز به سختی اشاره کنم که به انگلیسی‌ها نسبت می‌دهند:

«…مردمان حقیر دیگران را در مباحثه تحقیر می‌کنند»

این داوری شامل حال منتقد ها و اهل نظر نیز می‌شود. شامل حال دانشمندان خود باور، خود شیفته، خود ‌بزرگ‌ بین و متوهمی که مانند پرکاهی در آن بالا بربام گردباد می‌چرخند؛ هنگام نقد آثار نویسنده یا شاعری، یا به هر بهانۀ دیگری، مردم مملکتی به پهناوری ایران را، با آن‌همه تنوع قومی و فرهنگی و قدمت تاریخی، با لحنی آهانت‌آمیز تحقیر می‌کنند، همه را حقیر، بی‌مقدار و بی‌سواد می‌دانند، چرا؟ چون منباب مثال این مردم نویسنده‌ای را دوست داشته‌اند، برای او ارزش قائل بوده‌اند و از آثارش به گرمی استقبال کرده اند. نویسنده ای که به تشخیض و باور او همسنگ فلان نویسندۀ خارجی نیست. چرا؟ چون این مردم بارها در تاریخ اشتباه کرده‌اند و در شب تاریک روباه را به جای سمور گرفته‌اند. انگار این دانشمندان کبیر از خود راضی نمی‌دانند تا کسی اشنباه نکند، یاد نمی گیرد و استاد نخواهد شد.

به گمان اینجانب هیچ انسان با شعوری در بارۀ شعور و درک و درایت مردم ایران با آنهمه گوناگونی قومی و غنای فرهنگی شک نمی کند و همۀ مردم را یک کاسه نکرده با یک چوب نمی راند.

باری، آثار هیچ نویسنده‌ و شاعری از نظر همگان بی عیب و کامل نیست و می‌شود و باید آن را نقد کرد، ولی وقتی نویسنده ای در زمانه‌ای خاص، در موقعیت و شرایط تاریخی مشخص پذیرش عام پیدا می‌کند و مردم ارزش آثار او را می‌دانند و به نیکی از او یاد می کنند، منتقد منصف باید به آن زمانه خاص برگردد و بپرسد چرا و به چه دلایلی این نویسنده در آن روزگار به قلب مردم راه یافته بوده‌ است و چرا او را دوست داشته اند و پس از سال‌های سال چرا هنوز او را از یاد نبرده‌اند و فراموش نکرده‌اند، و چرا سایر نویسندگان همدورۀ او، به آن مقام مرتبه نرسیده اند. راستی چرا؟ آیا همۀ اهل فرهنگ و هنر و اهل نظر زمانۀ نویسنده و همۀ مردم کوچه و بازار اشتباه می‌کرده اند؟ همه قوۀ تمیز و تشخیص، درک و درایت هنری نداشته اند، همه بی‌سواد، حقیر و بی شعور بوده اند؟

دراین گونه موارد است که رعیت زاده‌ای مثل اینجانب به یاد حانه بندهایِ ولایت، دوران کودکی و جالیزبانی‌ و خر و خربزه می‌افتد و این معما دوباره برایش مطرح می‌شود: چرا خر بزرگوار پوست خربزه و هندوانه را از آخور بر می‌دارد، روی زمین می اندازد، به خاک و خاشک می مالد و بعد آن را می‌خورد؟ راستی چرا؟

یادداشت

راهبری نوشته

Previous Post: غنیمت جنگی
Next Post: خلوت

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme