زمینه ی اجتماعی و سیاسی:
در دوران جنگهاي خونين ايران و عثماني در سال 1629 شورش همبستة تهیدستان شهري و دهقانان در طالش روي داد كه شاه عباس و خانهاي دست نشاندهاش را سخت مضطرب كرد. شورشيان مال التجاره ي شاه عباس و خانها، و ماليات جمع آوري شده و هر چه را كه به نحوي مربوط به حكومت مي شد به غارت بردند و ميان فقيران تقسيم كردند. حاكم طالش «سارو خان» به كمك خوانين ديگر، شورش آن نواحي را سركوب كرد. در قاراباغ مردي به نام «ميخلي بابا» دهقانان آذربايجاني و ارمني را گرد خود جمع كرد و به مبارزه با خانخاني و خرافات مذهبي پرداخت. وي با ياران خود در روستاها ميگشت و تبليغ ميكرد و روستاييان به اميد نجات از زير بار سنگين مالياتها و ظلم خوانين و به قصد دگرگون كردن وضع اجتماعي، بهگرد او جمع ميشدند. نهضت ميخلي بابا آرام آرام قوت گرفت و آشكار شد و در سراسر قاراباغ و ارمنستان و نواحي اطراف ريشه دواند و تبليغ نهاني او سرانجام به شورشي مسلحانه مبدل شد. در جنوب غربي آذربايجان نیز قيام جلالي لر (جلاليان) سراسر اين نواحي را فرا گرفته بود. طرف اين قيام، كه بيش از سي سال دوام يافت، سلاطين عثماني، شاه عباس و خانها و پاشاها و فئودالها و حكام دست نشاندة حكومت مركزي بودند. در گيرودار این رويدادهاي سياسي و اجتماعي بود كه آثار هنري نيز گل كرد و سيماهاي حماسي آذربايجان از ساز و سوز عاشق ها بر پاية قهرمانان واقعي و حوادث اجتماعي به وجود آمد و قهرمانان ادوار گذشته با چهرههاي آشناي خود در جامه هاي نو بازگشتند و با قهرمانان زمان درآميختند. سيماي تابناك و رزمنده و انساني كوراوغلو از اين چنين امتزاجي شکل گرفت.
داستان کوراوغلو، در جعرافیای وسیعی، از قفقار، ایران، افعانستان امروزی، تا آسیای میانه و برخی نقاط دیگر گستردهاست. در این جغرافیا، روایت کوراوغلو در قالب نمونههای آذربایجانی، قفقاری، آناتولی، گرجی، ازبکی، ترکمنی، خراسانی، قشقائی و حتا توبولها یا گروههای تاتار در سیبری سروده شده است. کوراوغلو قهرمان حماسی تمام این ملتهاست
… و اما داستان اوراوغلو:
… به روایتی «علیکیشی» مهتر ارباب «حسن خان»، مادیانی را با اسبان افسانهای و دریایی جفت میکند؛ از این جفتگیری اسرارآمیز، دو کره اسب به دنیا میآیند که خیلی نحیف و لاغر اند. این خبر به گوش حسن خان ارباب میرسد، دستور میدهد تا مهتر یکی از کره اسبها را به او بدهد. علی کیشی امر خان را اجابت کرده، کره اسبی به او پیشکش میکند. گیرم حسن خان با توجه به ظاهر نحیف کره اسب، به خیال این که مهترش به او خیانت و اهانت کرده، کره اسب او را پس میفرستد و دستور میدهد تا چشمان علی کیشی را از کاسه در آورند. پس از این واقعه، مردم به روشن، به پسر علی کیشی لقب کوراوغلو. «کور زاده» یا «پسر مرد کور» میدهند. هر چند برخی دیگر وجه تسمیة او را به «گوور اوغلو» یعنی «زادة پهلوان جنگجو» میدانند. کوراوغلی در زبان ترکمنی، گوراوغلو تلفظ میشود. باری، علیکیشی پس از کور شدن بهدست خان، همراه روشن و آن دو کره اسب، از قلمرو خان میرود و پس از گذر از سرزمینهای دور و ناشناس، سرانجام در چنلی بئل «گردنة مه آلود» در کوهستانی سختگذر با راههای پیچاپیچ، مسکن میگزیند. در ترکمن صحرا دو منطقه بهاین نام وجود دارد؛ یکی نزدیک نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان. روشن، کره اسبها را با جادو، مانند پدرش درتاریکی پرورش میدهد و آنها را قیرآت و دورآت مینامد. کوراوعلو در شبی مهتابی، در قوشابولاق «دو چشمه» آبتنی میکند. در آب این چشمه هنر عاشقی در او حلول میکند. پدر، علیکیشی از یک تکه سنگ آسمانی، شمشیری برای پسرش میسازد، در دم آخر او را پند و اندر میدهد، سر میگذارد و میمیرد.
روشن پدر را در قوشابولاق به خاک میسپارد و اینجا و آنجا آواز میخواند و به تدریج آوازهاش از کوهستانها میگذرد و در روستاها و شهرها به گوش همگان میرسد و دو کره اسب بادبای او، قیرآت و دورآت نیز مشهور می شوند. دراین مدت بسیاری از مردم عاصی و معترض به کوراوغلو میپیوندند به تبلیغ افکار بلند و دموکرات کوراوغلو و چملیبئل میپردازند و راهنمای شوریدگان و عاصیان به کوهستان میشوند. کوراوغلو و یاراناش در مقابل ظلم ظالمان و پاشاهان و خانها میایستند و از حق مردم مظلوم و ستمدیده دفاع میکنند. کوراوغلو پس از کشمکشهای فراوان سرانجام موفق میشود حسن خان را دستگیر و به چنلی بئل ببرد و به آخور ببندد و بدین ترتیب انتقام پدرش را بستاند؛ هرچند هدف او فقط خوانخواهی و انتقام پدر نبود. او حامی تمامی ستمدیدگان و رنجبران و مظلومان بود و در این راه مبارزه میکرد.
در اکثر آوازهای این داستان، آشیق یا عاشیق، (راوی)، با بیان « آدیم کور اوغلو دی» خود را به جای کوراوغلو میگذارد و از زبان او حماسه را روایت میکند. از این داستان نسخهای که به عنوان نسخة پاریس شناخته می شود، در باکو چاپ شده است. آهنگساز بزرگ آذربایجان، «عزیز حاجی بیگف»، اپرای معروقی براساس این داستان ساخته است.
.
تمبر، ملهم و متاثر از داستان «کوراوغلو»، در شوروی سایق