Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

تو کز محنت دیگران بی غمی

Posted on 28 سپتامبر 202429 سپتامبر 2024 By حسین دولت‌آبادی

در ولایت ما، مردم روی همولایتی‌ها اسم می‌گذاشتند و کمتر کسی آن‌ها را توی قلعه به نام اصلی و شهرت شناسنامه‌اش صدا می‌زد: از جمله نام‌هائی که هنوز فراموش نکرده ام: دیو سفید، دیو سیاه، موری، یاور، کلا بلند، ک…گردن و امثالهم بودند. اینجانب را نیز به نام نامی: «بیداری!» مفتخر کرده بودند.

باری، من این نامگزاری را از آن‌ها آموخته بودم یا به عبارت دیگر به ارث برده بودم و در سرتاسر زندگی، در هر کجا که بودم، روی آدم‌ها اسم می‌گذاشتم. غرض، ما چند سال پیش که از «لیون» به شهر «شاتنه مَلابری» آمدیم، این شهر را به نام «شاتنه ملایر» غسل تعمید دادم تا وطن‌ام را از یاد نبرم. گاهی این نام‌ها به نام‌های سرخپوست‌‌ها شباهت پیدا می‌کرد: «مردی که به ما تکیلا تعارف نکرد» یا «مردی که به ما دو بوسه داد» و «مرد سان مشکل»

… از شما چه پنهان، عزیزانی پس از بیست و چند سال از ایران به دیدار ما به فرانسه آمدند. این دو عزیز، یا به تعبیر زنده یاد دائی، نورچشمی‌ها، به معنای واقعی برای ما عزیز و «نورچشم ما» بودند و هنوز هم هستند و ما را از صمیم قلب خوشحال کردند. از شما چه پنهان، در آن مدت کوتاه هر شب و هر روز گذشته‌ها را به یاد می‌آوردیم و از آن‌جا که خاطره‌های تلخ و شیرین و گذشتة مشترکی داشتیم، یاد آوری و روایت آن وقایع و حوادث به جمع ما گرما می‌بخشید. از آن جا که در ایران مشکلات مردم ما زیاد بود و هر روز زیادتر می‌شود و از آنجا که طایفة ما مانند سایر مردم آن دیار، گرفتاری ‌ها و مشکلات فراوان داشتند و هنوز دارند، شوهر نورچشمی، تا خیال ما را راحت می‌کرد، هر بار که از روز و روزگار خویشان، دوستان و آشنایان می‌پرسیدم، به مناسبت یا بی‌مناسبت، با این‌جمله شروع می‌کرد: «ما مشکلی نداریم!» و من هربار بیشتر به عمق فاجعه: «مشکل مردم ما!» پی می‌بردم.

غرض، در‌ زبان فرانسه واژۀ «سان Sans» همان نقش «بی» یا «بدون» را در زبان فارسی بازی می‌کند: بی‌خانمان، بی‌عار و درد، بدون مشکل و … من با ترکیب دو کلمة فارسی و فرانسه این صفت را برای آن نازنین ساختم: «مرد سان مشکل!!»

باری، آدم اگر مشکلی در این دنیا نداشته باشد (گیرم چنین آدمی وجود ندارد، اگر وجود داشته باشد، کمیاب وحتا نایاب است) در این دنیای وارونه که مدام جنگ و جنایت و فاجعه‌ای در گوشه‌ای از آن رخ می‌دهد و مردم در خواری و خفت و فقر دست و پا می‌زنند، در این دنیای بی‌رحم و مروت که کودکان بیگناه را پیش چشم جهانیان وحشیانه کشتار و وقیحانه انکار می کنند، در این دنیای نکبت نمی‌تواند سر راحت بر بالین بگذارد و بی‌دغدغه زندگی کند. نه، در این شرایط و اوضاع و احوال آب خوش از گلوی آدم پائین نمی‌رود. زنده یاد کمال رفعت صفائی حق داشت وقتی می سرود:

«گرسنگان در ما گرسنه اند

برهنگان در ما برهنه اند

سوگواران در ما سوگوارند

و آوارگان در ما آواره‌اند….»

آن موجوداتی که مردم دنیا و مردم ما را به این سرنوشت غمبار و رقت‌انگیر دچار کرده‌اند، «آدم نیستند»، نه، آن‌ها بوئی از انسانیّت نبرده اند، سعدی چند قرن پیش این موجودات منحوس و مشمئزکننده را شناخته بود:

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی.

مشکل اینجاست که از آغاز تا به امروز همواره موجوداتی سرنوشت مردم دنیا را رقم زده اند و دارند رقم می رنند، که بوئی از انسانیت نبرده اند. شاید آدم‌ها به جائی برسند که سرنوشت خویش را به «روبات ها» بسپارند، چرا که هر انسانی به قدرت برسد، فاسد می‌شود، قدرت، هر قدرتی آدمی را فاسد می‌کند. بی سبب نبوده که مولوی به درماندگی سروده است:

دی شیخ گرد شهر همی گشت با چراغ

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفت یافت می نشود گشته ایم ما

گفت آن که یافت می نشود آنم آرزوست.

دسته‌ بندی نشده

راهبری نوشته

Previous Post:   من سیاسی نیستم
Next Post: جنگاور سرخپوست

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • گفتگوی نیلوفر دهنی با حسین دولت آبادی
  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme