Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

ریشه در خویشتن خویش

Posted on 27 آوریل 20249 اکتبر 2024 By حسین دولت‌آبادی

بزرگوار

گاهی مدت‌ها با خودم کلنجار می روم تا نامرادی‌ها را توجیه کنم، لب فرو بندم و ننویسم، گیرم این کار نا شدنی‌ست، هر بار پس از مدتی مقاومت سرانجام تسلیم می‌شوم و دوباره به این نتیجه می‌‌رسم که نمی‌‌‌‌‌توانم خاموش بمانم و ننویسم؛ می‌نویسم و هرگز بنا به مصلحت روزگار و سایر ملاحظات، احساسات و عواطف‌ام را کتمان نمی‌کنم؛ حقیقت را نادیده نمی‌گیرم و طفره نمی‌روم. باری، هر روز که می‌گذرد، با هر تلاش و تجربۀ تاره، بیش از پیش باورمی‌کنم که نویسنده در جامعۀ پراکندۀ ایرانی درتبعید تنهاست ( از ایران خبر ندارم) ، و اگر به تعبیر محمود درویش، شاعر بزرگ فلسطیتی «ریشه در خویشتن خویش نداشته باشد.» سبز نمی‌ماند و دیر یا زود می‌خشکد. با اینهمه، نامرادی‌ها و تلخکامی ها بی تأثیر نیستند و اثر می‌گذارند، برگ و بار این درخت تنها به مرور گرد و غبار می‌گیرد و طراوت و تازگی اش را از دست می‌دهد و پژمرده می‌شود. من در این سال‌های دراز تبعید بارها ناکامی ها، نامرادی، افسردگی و پژمردگی را تجربه کرده‌ام، هربار چند روزی مثل مرغ عشق توی لک رفته ام و دوباره دست به زانو گرفته ام، بر خاسته ام و به زندگی و نوشتن ادامه داده ام. من بارها گفته‌ام و نوشته ام که نوشتن در تبعید و انزوا، در این گوشۀ دنیا، بی‌شباهت به‌ گذر از کویر خشک و بی‌آب و علف نیست؛ در این برهوت، صدای نویسنده به گوش کسی نمی‌‌‌رسد، با این‌همه فریاد می‌کشد، و‌ گاهی به تردید پا سست می‌کند و نگاهی به دور دست‌ها، به آن‌جا که سقف آبی آسمان تا زمین پائین آمده و در سراب لرزان، با شوره زار سفید مماس شده، می‌اندازد، یک‌دم به سکوت هول‌انگیز دیو بیابان گوش فرا می‌دهد و دو‌باره مردد و سر به زیر راه می‌افتد بی آن که از خودش بپرسد به کجا می‌رود؟ هدف کجا و مقصد و مقصود کجاست؟… آری، به رفتن ادامه می‌دهد، چرا؟ چون «راه» و «رفتن» او را زنده نگه می‌دارند، چرا؟ چون ماندن در کویر به معنای سرگردانی، سردرگمی و در نهایت، تسلیم و پذیرش مرگ است؛ بی‌سبب نبوده و نیست که شماری از نویسندگان قلم و کاغذ را کنار گذاشته اند، در نیمه راه از پا افتاده‌اند و به زندگی خویشتن خویش خاتمه داده‌اند. نه، هیچ راه نجات و هیچ مفری نیست؛ گذر از کویر خشک و بی آب و علف و سفر در این تنهائی و خاموشی دهشتناک اگر چه جان و جسم نویسنده را می‌فرساید و اگر چه ملال، کسالت روحی و یأس ناشی از این تنهائی و انزوا، او را گاهی تا مرزهای مرگ می‌برند، ولی واژه‌ها، رقص واژه‌ها بر روی صفحۀ سفید و امر «آفرینش» نویسنده را زنده نگه می‌دارند و هر بار مانند سیزیف که به سراغ صخره‌اش می‌رفت و آن را تا قلۀ کوه می‌غلتاند و این رنج را هر روز و هر روز مکرر می‌کرد، به سراغ قلم و کاغذ می‌رود و به این رنج‌ و عذاب مداوم تن می‌دهد و آن را مانند سیزیف مکرر و مکرر می‌کند. آری، این سرنوشت محتوم است و گزیر و گریزی از آن نیست. کسی چه می داند، شاید حافظ نیز این روزگار را تجربه کرده که این غزل را سروده است.

ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم/ خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم.

نه، نویسنده اگر چشم یاری از یاران داشته باشد، نمی‌تواند ادامه بدهد و بنویسد، در این صورت بی‌شک در نیمه راه زانو می زند و از پا می افتد، من اگر تا به امروز زانو نزده ام و نوشته ام و هنوز می نویسم، به این دلیل روش است که ازهیچ کسی چشم یاری نداشته ام و عمری بی چشمداشت نوشته‌ام.

یادداشت

راهبری نوشته

Previous Post: جنایت اتفاق افتاده است
Next Post: فریاد

کتاب‌ها

  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • دارکوب
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • هم‌اندیشی چپ٫ هنر و ادبیات -۲: گفت‌وگو با اسد سیف و حسین دولت‌آبادی درباره هنر اعتراضی و قتل حکومتی، خرداد ۱۴۰۳
  • در آنکارا باران می‌بارد – ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ – پاریس ۱۳
  • گفتگوی کوتاه با آقای علیرضاجلیلی درباره ی دوران
  • رو نمانی ترجمۀ رمان مریم مجدلیه (Marie de Mazdalla)
  • کتاب ها چگونه و چرا نوشته می شوند.

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme