Skip to content
  • Facebook
  • Contact
  • RSS
  • de
  • en
  • fr
  • fa

حسین دولت‌آبادی

  • خانه
  • کتاب
  • مقاله
  • نامه
  • یادداشت
  • گفتار
  • زندگی نامه

عادت

Posted on 5 دسامبر 20255 دسامبر 2025 By حسین دولت‌آبادی

جانم که تو باشی

… دهخدا در لغت نامه  برای واژۀ اعتیاد این معانی را نوشته است: «عادت کردن. خوی گرفتن ، خوکردن، خوی کردن بچیزی، پیاپی آمدن چیزی، پیاپی خواستن چیزی را و در اصطلاح مقابل غرابت باشد، چنانکه معتاد ضد غریب است.» نزد مردم ما واژۀ «معتاد» بار منفی دارد و کسی را « معتاد» می نامند که به مواد مخدر عادت کرده باشد، کسی که اگر مثلاً تریاک، هروئین، کوکائین و امثالهم سر ساعت و در موعد مقرر به بدن ‌او نرسد،  جسمی و روحی درد و رنج و عذاب بکشد. در زندان عمومی به معتادی که مواد به او نمی رسید و دچار این بحران می‌شد، می گفتند: «طرف سیمکشی داره.» به‌این معنا که اعصاب‌اش چند شبانه روز مثل سیم کشیده می‌شد، سراپا می لرزید و می لرزید، از درد می‌نالید و می‌نالید. بی سبب نیست که آمده است: «ترک عادت موجب مرض‌است.» از مواد مخدر که بگذرم، آدمیزاد به ‌همه چیز به ‌مرور زمان عادت می‌کند و روزی متوجه این اتفاق ناگوار می‌شود که آن «چیز» در دسترس‌اش نباشد، روزی که کلافه، عصبی و بی‌حوصله بشود و از کمبود آن «چیز» رنج ببرد. با این‌همه عادت و اعتیاد جنبه هایِ مثبتی نیز دارد، (منظورم عادت کردن به مواد مخدر نیست)، اگر غیر از این می‌بود، اگر آدمیزاد این استعداد را نمی داشت و عادت نمی‌کرد، تحمل مشکلات عدیده، درد و رنج زندگی، تحمل سنگینیِ «بار هستی» دشوارتر می‌شد و سرانجام او را از پا در می‌آورد.

… و اما چرا امروز این مبحث را طرح کردم، امروز متوجه شدم که به دنیای مجازی و فیسبوک عادت کرده ام و هر روز آنچه به حق و به ناحق در متن های کوتاه و تلگرافی نوشته می شود، مدتی مرا به خود مشغول می کند؛ فکر و خیال‌ام را به بیراهه می‌برد و اغلب وقت‌ام بیهوده تلف می‌شود. از ‌این مهمتر با مطالعۀ این مطالب کوتاه و رنگارنگ و پراکنده تمرکزم را از دست می‌دهم و خیال‌ام پاره پاره می‌چرخد، وسوسه می‌شوم، و جیزه‌ای مختصر می‌نویسم و هر بار به ‌بیراهه می‌افتم، ازدنیای خودم دورو دورتر می‌شوم و شانه از زیر بار «کار جدی» و «کار خلاقه» خالی می‌کنم. از تو چه پنهان، در این دو سه ماهۀ اخیر، پس از پایان « تیرۀ کله سفیدها» تا به خاطر «کار نکردن» دچار عذاب وجدان نشوم و خودم را سر زنش نکنم، کلاه سرخودم گذاشته ام و چند مقاله نوشته‌ام، هیچ کسی بجز خودم نمی‌داند با این‌کار رندانه طفره رفته‌ام تا تن به «کار خودم» ندهم و «رمان» یا « داستان» تازه ای را شروع نکنم. حتا گاهی به مولوی متوسل می‌شوم و خودم را توجیه می‌کنم:

آب کم جو تشنگی آور به دست

تا بجوشد آب از بالا و پست

تا نزاید طفلک نازک گلو

کی روان گردد ز پستان شیر او.

یا

مدتی این مثنوی تأخیر شد

مهلتی بایست تا خون شیر شد

تا نزاید بخت تو فرزند نو

خون نگردد شیر‌ِ شیرین‌، خوش شنو

باز هم هیچ کسی بجز خودم و بهتر از خودم نمی داند که اینهمه بهانه است، مشکل من کم آبی و خشکی ذهن و خیال نیست، من یک دنیا موضوع و سوژه دارم و همه به نوبت منتظرند، نه، مشکل اصلی «عادت» و « اعتیاد» است. این اتفاق چندبار افتاده و هربار در نیمه راه متوجه شده‌ام، آگاهانه در این دکان را مدتی تخته کرده ام و رفته ام و به کار خودم پرداخته‌ام، غلامحسین ساعدی، یادش گرامی و مستدام، زمانی می‌گفت: «من غلط کردم که مقاله نوشتم، باید به کار خودم می پرداختم و داستان، رمان ونمایشنامه می نوشتم.» ( نقل به‌معنی) اگر اشتباه نکنم، زنده یاد اسماعیل خوئی و نعمت میرزا زاده ( م.آزرم) در بارۀ خلاقیت دو دیدگاه متفاوت داشتند: م. آزرم معتقد بود که تا شعری به او الهام نشود، تا شعر در نزند و به‌سراغ‌اش نیاید، پشت میز نمی‌نشیند. اسماعیل خوئی می‌گفت: من پشت میز می نشینم و منتظر نمی‌مانم که شعر در بزند و به سراغ‌ام بیاید. آری بزرگوار، من بیشتر با خوئی موافق بودم و هستم، اگر چه ترک عادت ساده نیست، ولی ناشدنی و غیر ممکن هم نیست، باید در دکان را چند صباحی تخته کنم و پشت میزم بنشینم و به هیچ چیزی بجز سرنوشت «کولی صاحبجان!!» که از مدت‌ها پیش منتظر نوبت است، فکر نکنم.  

یادداشت

راهبری نوشته

Previous Post: دو طرز نگاه در سینما

کتاب‌ها

  • دارکوب
  • اُلَنگ
  • قلمستان
  • دروان
  • در آنکارا باران می بارد- چاپ سوم
  • Il pleut sur Ankara
  • گدار، دورۀ سه جلدی
  • Marie de Mazdala
  • قلعه یِ ‌گالپاها
  • مجموعه آثار «کمال رفعت صفائی» / به کوشش حسین دولت آبادی
  • مریم مجدلیّه
  • خون اژدها
  • ایستگاه باستیل «چاپ دوم»
  • چوبین‌ در « چاپ دوم»
  • باد سرخ « چاپ دوم»
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد دوم
  • کبودان «چاپ دوم» – جلد اول
  • زندان سکندر (سه جلد) خانة شیطان – جلد سوم
  • زندان سکندر (سه جلد) جای پای مار – جلد دوم
  • زندان سکندر( سه جلد) سوار کار پیاده – جلد اول
  • در آنکارا باران می‌بارد – چاپ دوم
  • چوبین‌ در- چاپ اول
  • باد سرخ ( چاپ دوم)
  • گُدار (سه جلد) جلد سوم – زائران قصر دوران
  • گُدار (سه جلد) جلد دوم – نفوس قصر جمشید
  • گُدار (سه جلد) جلد اول- موریانه هایِ قصر جمشید
  • در آنکارا باران مي بارد – چاپ اول
  • ايستگاه باستيل «چاپ اول»
  • آدم سنگی
  • کبودان «چاپ اول» انتشارات امیرکبیر سال 1357 خورشیدی
حسین دولت‌آبادی

گفتار در رسانه‌ها

  • گفتگو با حسین دولت‌آبادی نویسنده داستان‌‌ها و رمان‌های تازه
  • گفتگوی سعید افشار با حسین دولت آبادی نویسنده تبعیدی مقیم پاریس
  • گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت دوم)
  • گفتگو با حسین دولت آبادی، نویسندۀ ساکن فرانسه ( قسمت اول)
  • گفتگوی نیلوفر دهنی با حسین دولت آبادی

Copyright © 2025 حسین دولت‌آبادی.

Powered by PressBook Premium theme